صدام کنید لیلا
صدام کنید لیلا

صدام کنید لیلا

سلام اقای کچل موفرفری اخمالوی خابالوی دوست داشتنی من :)))

سلام کچل من :)))

خوبی? خوش? سلامتی?

حال منم توپ توپه. همچنان داره غل می خوره غل می خوره :)))

فکر کنم همسری, من بی محتوا ترین نامه های دنیا رو برای تو می نویسم. ;)

عین بچه های دو ساله می مونم نه?????


امروز رفتم برای اقای داداش فلافل بخرم

شال قرمزم رو سرم کردم و یه کرم زدم به صورتم گفتم بی خیال رژ لب بزار همینجوری برم از در خونه بیرون.

حسابی هم حس خوشگلی می کردم :)))

بعد برای هیجان بیشترش به خودم گفتم به ایینه نگاه نکنم.گفتم برسم فست فودی توی ایینه مغازه نگاه می کنم ببینم چقدر ناز شدم :)))

داداش رو توی حیاط دیدم

می پرسه کجا میری?

می گم دارم میرم فلفل بخرم :)))

با تعجب می گه فقط برای یه فلفل داری میری بیرون???

دلم نمیاد سر کارش بزارم می گم دارم میرم برات فلافل بخرم. 

از در خونه زدم بیرون یکی از بندای کفشم باز بود. گفتم برای هیجانش بزار همینجور باز بمونه :///

یعنی هر قدمی ور می داشتم این بند کفشه توی هوا شلنگ تخته می نداخت :/

یه دختری از روبروم می اومد نگاهش یه جوری بود. 

منم گفتم شاید خیلی ناز شدم. برای همین داره اینجوری نگام می کنه :))))

رفتم رفتم رفتم. رسیدم فلافلی :)

سفارش فلافل دادم و برگشتم توی ایینه مغازه به خودم نگاه می کنم. :))))))))

دیدم شالم کج و کوله روی سرمه.

صورتم پف داشت :))

یعنی افتضاح بودا :)

هیچی دیگه حس زیبا پنداری ایم پنچر شد اساسی.

:(

:)



بله اقای همسر ما این مدلی هستیم. خودمون رو حسابی غافلگیر کردیم و بسی لذت بردیم. :)))

گرچه اخرش دچار  یه پنچری اساسی شدم :)


می بوسمت جانم عزیزم :****

شبت بخیر

دوستت دارم

شبت خوش همسری :)))

امشب یه شب عالی با دوستام داشتم.

حسابی چت کردیم.و من از افلاطون براشون گفتم. بعد فهمیدم همه نقل قول ها مال سقراط بوده نه افلاطون

الانم قاطی کردم شایدم مال افلاطون بوده نه سقراط :)))

خلاصه معجون سقراط افلاطونی به خوردشان دادیم. بیا و نپرس :)))

الان رفتم چک کردم. سقراط بود :)))

سقراط می گه عشق یعنی میل به جاودانگی انسان ها


می دونی همسری الان که دارم اینا رو می نویسم چراغ اتاق خاموشه و.من توی تاریکی تکیه دادم به دیوار و دل و روده ام داره بالا میاد. حالم خوب نیست سرم گیج میره و حالت تهوع دارم ;)))

فلسفه رو دوست دارم.عاشق شدن رو هم دوست دارم. دغدغه های سطحی ا م رو هم دوست دارم.

پنجره اتاق بسته است. سرم سنگین شده

موهام شلخته ریخته دور برم و به سایه پنکه که روی دیوار هال هست نگاه می کنم

شبت خوش همسرم

می بوسمت :***

کاش واقعا بودی

کنارم اینجا

سلام همسری جان :***..... بیا حرف بزنیم

سلام همسری

خوبی?

خوشی?

همسری دلم یه رنگین کمون توجه از سمت تو می خواد.

من باشم با یه شال سبز روی سرم و تو باشی با نگاهی که خیره به منه

من باشم و یه لبخند  ر وی لبم

تو باشی و یه دنیا ذوق اینکه این دختر خوشگل که زیبا می خنده همسر منه :)))

یعنی میشه یه روز بیاد کسی ازم نخواد ادم دیگه ای باشم.

می خوام خودم باشم خود خودم

تبسم باشم

تبسم تبسم تبسم

و از خندیدن نترسم 

یعنی میشه کنار تو, من خودم باشم.

سی و خورده سال هست که من خودم نبودم. و هر وقت خواستم خودم باشم گفتند نباش

زن نباش

تبسم نباش

لبخند نباش

نباش

نباش

کاش بیای کنارم و ازم نخوای کس دیگه ای باشم.

من واقعی رو ببینی

تبسم رو ببینی

و دوستم داشته باشی و عاشقم بشی

من به کمتر از عاشق شدن جفتمون رضایت نمیدم.

باید بخوایم, باید بخوامت

هیچوقت هیچکس رو اینقدر عاشقانه دوست نداشتم.

انگار حست می کنم.

انگار همینجایی

کنارم

و زل زدی و نگاهم می کنی عین مجنونی که به لیلی اش نگاه می کنه

:)) دوستت دارم. دوستتم داشته باش و کنارم حضور داشته باش :***



چار دیواری

سلام همسری

اومدم بگم دلم برات تنگ شده.

هر وقت فکر می کنم ممکنه هیچوقت نیای با خودم می گم

برم برم برم

و خودم رو می بینم که در حال دور شدن از خونه ای هستم که در اون زندگی می کنم.

اگر تو نیای. من نمی تونم یک جای به اسم خونه زندگی کنم. ترجیح میدم اب روان باشم و در جریان تا اینکه راکد گوشه خونه بمونم

خونه با وجود تو معنای خونه داره و گرنه یه چار دیواری هست برای زندگی کردن.

وجود بی قرارم فقط با اومدن تو اروم می گیره .

اگر نیای بارم رو.می بندم و میرم تا وجود نا ارومم در این رفتن مداوم کمی اروم بگیره.

اگر نیای من میرم. نمی تونم بمونم

توان موندن ندارم.

توانش رو ندارم

ندارم 

ندارم

سلام موفرفری جان :****

سلام اقای همسری :)))

دلم یه زندگی عالی می خواد 

یه زندگی محشر 

فقط با تو :)))

اخ دلم غنج میره برای داشتن یه دختر کوچولوی مو بلند با موهای مشکی پر کلاغی با یه جفت چشم مشکی درشت درشت با ابروهای کمونی و بلند :)))

یه پسر کوچولو هم دلم می خواد وقتیکه بزرگ شه  قد بلند و هیکلی بشه. یعنی پسرا به نظرم وقتی بزرگ می شند تو دل برو تر می شند تا وقتی بچه اند. :)))

 می دونی هر کاری می کنم.چهره پسرمون رو تصور کنم نمی تونم. 

شاید شبیه تو باشه. شایدم شبیه من :)))

حالا زیادم فرقی نداره. موهاش فر باشه کافیه.

پسر فقط موفرفری , درست عین شازده کوچولو :))


می دونی همسری از اول نقشه داشتن دو تا بچه رو نداشتم.

راستیتش 4 تا بچه می خواستم با یه خونه دو طبقه که یه زیر شیرونی داشته باشه.

من دلم یه خانواده با بچه زیاد می خواست. یه خانواده شلوغ :)))))))

اما تو نیومدی و خوب, سن من بالا رفتش و 4 تا بچه شد 2 تا :)))

همیشه دلم می خواست ازاین ماشین ساشی بلندا داشتم . پشتش کلی بچه ریزه میزه بشینند و با اون کله های کوچولوشون و چشمای کنجکاو و شیطونشون زل بزنند به من و باباشون که داره از تعداد مو های فرش کاسته میشه :)))))

وای کلی اسمای قشنگ قشنگ می شد روی بچه هامون بزارم. 

شادی, تبسم, سهراب, فردین,, ساحل, .......

:))))

دست من باشه یه دوجین بچه کوچول موچل دلم می خواد. 

همین الانش از فکر کردن به بچه هامون و کله کچل تو.کلی کیف کردم. جووووون تو راه نداره. من حتما باید دو تا رو داشته باشم :)))



شبت بخیر بابای بچه ها :****

بوس بوس


سلام کچل مو فرفری من :***........فکر کردن الکی ممنوع :)

سلام فرفری جان :))

باور می کنی اینقدر نشستم فکر کردم تا حالا چرا نیومدی?

حالم بد شده. یه جورایی افسردگی گرفتم.عین خورشیدی شدم که پشت یه ابر بزرگ پنهان شده :))

تصمیم گرفتم دیگه فکر نکنم چرا نمیای.

همین که مطمنم یه روزی میای برام کافیه.

:))

تازگیا اینقدر خودم رو انالیز کردم و نکات منفی کشیدم بیرون که حالم بد شده. :/

حالا هر چی فکر می کنم زندگی به این قشنگی, من چرا دارم بد می گذرونم به خودم. موندم والا 

:)امروز خودم و تو رو تصور کردم کنار هم. من موهام بلند بلند بود و داشتم دور کاغذها و دفتر یادداشتم که کف زمین بود می رقصیدم.

بعد تو داشتی با تعجب نگام می کردی :)))

یعنی تو فقط نگام می کردی اما من به خودم گیر داده بودم باز. به خودم می گفتم یه سنی ازت گذشته عاقل باش, تبسمی :)))

فکر کنم باید دست از اندرز دادن به تبسم رویاهام بر دارم. :))

بزارم شاد باشه و برقصه و بلند بلند بخونه.

:)))

مناسفانه تبسم رویاهام عین خودم رقص بلد نیست.

جلوی موفرفری ابروم رفت :/


موفرفری جانم دوستت دارم.

می بوسمت فر جان من :***


سلام همسری جان...... از ترس ها یم برایت می گویم

سلام همسری

این چند وقته ذهنم رو بیخود درگیر نکات منفی زیادی کردم در ارتباط با ادما :))

از رفتارهاشون برداشت های مختلفی کردم و گاها برداشت های منفی :)

خوب امروز به این نتیجه رسیدم اگر صرفا قضاوت کرده باشم و بدون اینکه اون ادم رو بشناسم.

نوع قضاوتم و اینکه فکر می کنم ادمی که نمی شناسم به این دلایل , فلان رفتار رو در مورد من ازش سر زده.

دقیقا نشون دهنده این هست که خودمم همچین ادمی هستم :/

یعنی وحشتناک بودا :////

.....

بگذار از ترس هام بگم. می ترسم نوشته هام این برداشت رو به دیگران منتقل کنه من ادم ساده و .... هستم. 

..............

:))) درسته که می خندم همسری جان.

اما سبک مغز نیستم 

می دونم مشکلات چی هست

بی مسولیت نیستم.

تمام سعی ام رو می کنم عزیزهای زندگیم رو امیدوار و شاد کنم.

منفی نباشم 

غر نزنم

و هر چه فکر می کنم می بینم مشکلی که با فکر و صبر حل میشه احتیاج به غصه خوردن نداره. :))

از این بابت خیلی خوشحالم :)))))

بعضی مشکلات هم هست که برای من خیلی مسخره است بیام بیانش کنم چون واقعا مشکل نیست.

خوب چیزی نبود که درست نشه.

غصه خوردن نداشت.

:)))))


.......

فکر کنم باز دچار این ترس شدم که نتوانم بخندم .

هزار دلیل و فکر عجیب که می اید پس ذهنم

که نباید حتی به صورت مجازی بخندم.

من به همین خنده ها خوشم

پس بی خیال کاری که دوست دارم انجام می دهم و می خندم.

من خوشبختم.

چون قدر داشته هام رو می دونم.

قرار بر خنده بود

پس اینم هم خندهای متبسم تبسم خانم

بله

:))))))))))))))))))))))))))))))))


این چند وقته فکر. می کردم فشار زندگی روم زیاد بوده. 

اما واقعا چیز مهمی نبود. من کم تحمل سده ام. حتما

همش میام پرت و پلا می گم و میرم :))))

مشکلات ادم رو قوی تر میکنه

مگر نه همسری?

:))

خوشحالم کلمات هست اقای همسر.

می ام و می نویسم

بی خیال بی خیال تمام چیزای مزخرفی که بهش می گند مشکل.

:***** می بوسمت همسری

دوستت دارم

 از ته دل دوستتت دارم.

سلام همسری....... جرات

سلام سلام سلام سلام

همسر جان دارم جرات ام رو از دست میدم.

جرات اشنا شدن با تو رو :))))

افکار مسخره میاند توی ذهنم.

هر دفعه تو رو تصور می کنم که یکجورایی می خوای بهم نزدیک شی

از تمام هویت و.... فقط میدونم مرد هستی و بس.


حضور مبهمت رو کنارم حس می کنم

من هیچ شناختی ازت ندارم اما تو می خوای بهم نزدیک شی.

میای کنارم می شنی و من فقط می دونم یک مرد کنارمه که مبهم مبهمه.

اونوقته که تو تمام سعی ات رو می کنی بهم نزدیک شی.

من اما هی شک می کنم.

نکند متاهل باشی?

نکند دنبال دوست دختر فقط باشی?

نکنه فهمیدی من ساده ام و ازم می خوای فقط استفاده کنی?

یا نکنه ازم بپرسی چیکار کردی تا به حال در زندگیت و من بگم هیچ و تو بگی عجب دختر بی هدفی

یا نکنه سنم رو بپرسی و.من بگم و سی و خورده و تو با خودت بگی , توی این سن دختر سالم نمی مونه


و من فقط سعی می کنم از تو, از خیال حضورت فرار کنم.

تا متهمم نکنی 

تا ازم نپرسی تا به این سن چند به چند بودم با خودم

تا نخوای ازم استفاده کنی


اره. من اعتمادم رو حتی به اینکه واقعا بخوای بهم نزدیک بشی و هدفت تشکیل زندگی یا حتی فقط یک گپ ساده باشه از دست دادم.


من می ترسم.

من از اینکه حتی از تصور حضورت در کنار خودم حس نا امنی و عدم اعتماد کنم. می ترسم


می ترسم به حضورت اعتماد نکنم و بری در حالیکه من اجازه ندادم حتی بهم نزدیک شی.


بروم تبسم کمی شادتری باشم.

باید قبول کنم مردهای مناسب من وجود دارند. همانطور که مردان نامناسب وجود دارند.

و من باید انقدر قوی و محکم باشم که بتوانم تاب بیاورم و به تو برسم.

باید مقاوم بودن و صبور بودن را وارد لحظه لحظه این انتظار کنم.

کاش زودتر می امدی همسری و من فکر نمی کردم باید خیلی خیلی خاص باشم تا مرا ببینی. :))))


دوستت دارم مو فرفری من و مقاوم ,صبور منتظرت هستم

از طرف یک تبسم در حال تجدید قوا :****




سلام همسری من :))).......... پنجره

پا هام رو جمع کردم توی شکمم و در حالیکه زل زدم به پنجره با خودم می گم امروز از چی برات بنویسم?

شروع می کنم به حرف زدن با خودم انگاری تو اینجایی و می شنوی

می گم پنجره باز هست و هوا اون بیرون تاریکه.


چند شب هست که هر وقت میام اتاق تا بخوابم این جمله رو با خودم تکرار می کنم. :)))

می بینی همسری

دلم می خواد برم بیرون از خونه.

برم  سر کار

بین ادمیزاد ها زندگی کنم.


اما فعلا برنامه زندگیم دست خودم نیست و مشغولم :))

نپرس به چکار مشغولی, که اینقدر خسته ام که حتی حوصله توضیح دادنم ندارم :))))


میدونی همسری

دلم زندگی می خواد. 

بدون دغدغه های فکری بیخود و الکی :)))


زندگی چه رنگ و طعم و بویی داره به نظرت?


در مورد بوی زندگی,  به نظرم زندگی بوی یه نوزاد رو میده. 

خواستنی , پر از زیبایی معصومانه و پر از عشق


در مورد رنگ و طعم زندگی هم نظری ندارم. :)))

خودت اگر حوصله داری بیا از طعم و رنگش برام بگو

:)))

کاش موفرفری کنارم بودی به تمام معنا

دلم نمی خواد از این همسر بیخودیا باشی.

از این مدلا که اصلا به ادم توجه نمی کنند خوشم نمیاد.

تو پسر خوبی باش و بهم توجه کن.

:***

دلم فقط می خواد امشب غر بزنم.

هی غر بزنم

اونقدر غر بزنم که حد نداشته باشه. :)


پنجره باز هست و هوا تاریکه و من دارم برات می نویسم.

اخ اگر نیای?

اونوقت من میرم به اون دور دور ها

شاید برم اسکله و توی بندر کار کنم و هی خیس عرق بشم

اگر نیای, برنامه من سخت کار کردن و یه زندگی ساده است که پر از تماشا و پر از لبخند و پر از نور و پر از فکر هست.

شاید اگر تو نیای من حتی هر روز هم پرواز کنم.

کافیه هر وقت باد میاد دستام رو از هم باز کنم و چشمام رو ببندم. و فکرم رو در اسمون ابی به پرواز در بیارم.

:))

اما اگر تو بیای می تونم دست کنم توی موهای فرفری ایت و هی بکشم و هی بکشم تا بلاخره مو ات کنده بشه و تو حرص بخوری که چرا دست از سر چند تار موی سرت بر نمی دارم و من چقدر اینکار رو حتی بیشتر از خندیدن زیر نور خورشید دوست دارم. :)))))))


می دونی چیه

دوستت دارم

بیا 

من منتظرتم عزیزم :*****

سلام همسری جان......توجه به خود

سلام همسری جان 


داشتم در سایت های مختلف چرخ میزدم. 

در سایتی نوشته بود که از نظر مردان, توجه کردن زنان به دستها و ناخوناشون خیلی مهمه. :)))

یادم اومد که من به دستام زیاد نمیرسم :)

بعد خیلی چیزای دیگه یادم اومد

یادم اومد من به موهام هم نرسیدم.

:)

بعد از اون یادم اومد زیاد به تمیزی لباسام اهمیت نمیدادم. یعنی خاک و خلی هم باشم برام مهم نبود. :)

بعد یادم اومد به صورت رنگ پریده و کک مکی ایم کرم نمیزنم. فقط ضد افتاب می زنم.

بعد یادم اومد که در صدر لیست تمام اینا,   به هیکل نازنینم نرسیدم. :)))


بعد علاوه بر جذابیت صورت و هیکل, حالتهای صورتم در جذابیت صورت تاثیر داره.

فکر کن همسری شادی, انرژی, حالت دوستانه داشتن صورت برجذابیتش اثر داره :////

واقعا ایا من شاد باشم بیرون خونه, صد تا ادم مزاحمت برام ایجاد نمی کنند?

:)) فکر کنم در جاهای که من رو می شناسند شاد و پر انرژی باشم کافیه اما یادم بره توی خیابون اخمو و جدی راه برم. یعنی امکان نداره یه مزاحم پیدا نکنم و خنده ام زهر مارم نشه. :))


یعنی سوژه ای هست این دقت در رفتار و اخلاق و ظاهر خودم. اینکه ببینم کجای رفتارم اشتباه است.

اخه هر چیزی دلیلی داره همسری, احتمالا من خیلی از کارها و رفتارهام اشتباه است که کسی ازم خواستگاری نمی کنه.



:))) اصلاح کردن خودم که اشتباه نیست.

اتفاقا هیچ اتفاقی توی این دنیا بی علت نیست و همه چیز تابع قانون علت و معلول هست. 


خاستگار نداشتن منم همینه تابع قانون علت و معلول هست. :)

باید به خودم برسم تا حدی که به دیگران این پیغام رو بده که من برای خودم ارزش قایلم و در نتیجه دیگران هم برام احترام قایل بشوند. :)))


بزار ببینم من حاظر نیستم جذب مردی بشم که موهاش رو شونه نکرده و صورتش اصلاح نکرده و دکمه های لباسش رو بالا و پایین بسته. یه شلوار گشادم زده تنگ تیپ اش :)))


خوب بی انصافیه خودم رو نبینم و به خودم نرسم. :/

 دلم یه لاک یاسی رنگ ناز می خواد یا یه لاک قرمز البالویی جیغ :))))

چقدر به دستام هم میاد به به 


شبت خوش همسری 

در ضمن حسابی به خودت برس تا حسابی توی دلم جا باز کنی :***


سلام همسری جان :***

یه دوست داشتم که می گفت متنی که نوشتی پاکش نکن .


و من هر بار متنی رو می نویسم و پاک می کنم.

می گم:

یک دوستی داشتم که می گفت متنی که نوشتی پاک نکن.


امروز روز پاک کردن بود. :)))


همسری چرا نباید متنی رو که نوشتم پاک نکنم? :)


هر وقت خودم رو تصور می کنم در کنار تو.

قبلش یک عملیات جستجوی وسیع به ذهنم خطور می کنه.

خودم رو می بینم که کوله پشتی ام رو انداختم پشتم و دنبال تو از دل کوه میرم بالا.


می بینی اقای همسر ;)

تبسم هیچ چیزی رو اسان به دست نیاورده. 

حتی تو رو ورای کوه های سر به فلک کشیده می بینه.

تبسم :))

کاشکی رو کاشتن در نیومد تبسم 

اینقدر کاشکی کاشکی نکن دختر جان 

ای بابا ;)))

اقای همسر واقعیتش این هست که من الان می خوام توی زندگی ام باشی. 

حتی اگر ورای کوه ها هم پیدات نکردم یا پیدام نکردی.می تونیم طی یه اتفاق ساده با هم اشنا بشیم . 

چه اتفاق ساده ای مثلا?

مثلا به سادگی تلاقی 

دو نگاه 

دو لبخند

دو روح

شاید برای اشنا شدن با تو هیچ اتفاق خاصی واقعا نیاز نباشه.

شاید نباید خیالات عجیب کنم. 


دستم رو بگیر

منتظرتم

بیا


می بوسمت :***

از طرف تبسم همیشه سبز به همسری موفرفری عزیز

سلام همسری :**

اگر از حالم بپرسی می گم خوبم.کنار خانواده از بودن کنارشون لذت می برم.

می دونی بعضی اوقات فکر می کنم وقتی تو بیای پیشم و من از خانواده ام دور شم چقدر زیاد دلم برای خانواده ام تنگ میشه.

یعنی الان دلم برای خانواده ام تنگ شده باور می کنی :))))

خوبه کنارشونم.

هی به مامانم نگاه می کنم دلم می خواد تمام لحظات با اون بودن رو توی ذهنم ثبت کنم.

اگر کنارش نباشم و برم. ://

نشستم فکرای پریشون می کنم.

عجبااااااااااااااااااااااااااااااااا


من برم بخوابم عزیزم

شبت خوش :***

سلام همسری :)))

سلام عزیزم

سرم داره می ترکه از درد :///

اخ اخ الانه که منفجر شه ;)

بزار ببینم الان دارم چیکار می کنم.

نخیر. داره با سرعت بیشتری به انفجار نزدیک می شم. 

:))

یعنی من فقط اومدم بگم 

سلام عزیزم 

بمببببب من منفجر شدم ;))


سرم می ترکه الان از درد 

اما کور خوندی منفجر بشو نیستم الان ها. 

تا نزنم تو رو منفجر کنم. خودم منفجر نمی شم :)))

اب هم زیاد خوردما. اما هنوز سرم درد می کنه. :/

اصلا چرا وقتی سرم درد می کنه اومدم برات می نویسم

هاننننن :)))

تنها چیزی که توی سرمه الان درده و فکر تو. :)))

خیلی عشقولانه بود نه عزیزم :)))

توی اینه الان نگاه کردم ببینم درد زشتم کرده یا نه?

دیدم لپام گل انداخته و چشام بی فروغ شده. :)))

اما بازم خوبه. از خودم راضی راضی ام. 

:)) سر دردم یکم بهتر شدش, نمی دونم شاید از حس دلتنگی هست که دارم. 

:)) مورد زیاده برای سردرد همسری ;)

هوا داره تاریک می شه.

یعنی سال بعد همین موقع من کجا هستم?

کاش سال دیگه ;))**

شبت خوش همسری من 

از طرف سردرد تبسم :) 


مو فرفری جان سلام :**

امروز تبسم عزیزت در نقش یک دونده ظاهر شد.

هی می.گفتند تبسم اینو بخر, تبسم اونو بخر :))

یعنی هی فرستادنم بیرون.

شب خسته و کوفته افتادم گوشه هال و پذیرایی.

داداشم می گه. تو با دو بار بیرون رفتن خسته می شی?

:///

تصمیم گرفتم بیشتر خریدهای خونه رو بندازم گردن تو, مو فرفری جونم. ;)))

باور کن عزیزم دیگه رمقی برم نمونده. :)

یعنی الان له له ام. 

الان تلویزیون داره یه فیلم ترکیه ای نشون میده. قصه مرد میانسالی که کلی بچه داره.

باز دلم یه خانواده با چهار تا بچه کرد. 

من بچه می خوام قد و نیم قد. دختر و پسر

همش دارم اسم بچه انتخاب می کنم.

:))))

اینقدر اسم های قشنگ پیدا کردم.

نمی دونم کدومشو بزارم :))))))

فکر نکنم بتونم از یه اسمم بگذرم. :/

نظرت چیه موفرفری من به ازای هر اسم یه بچه داشته باشیم?

:)

دلم غنج رفت.

فکر کن نشستیم دور میز ناهارخوری, بچه هامونم دور برمون :)))

البته خانم قاصدک زیر میز میره و غذاش رو می خوره. :)))

خانم قاصدک دیگه. دنیای خودش رو داره.