صدام کنید لیلا
صدام کنید لیلا

صدام کنید لیلا

دو قلو دختر

یه جفت دوقلو دختر به دنیا بیاری و اسم یکی شون رو بزاری نغمه و اسم اونیکی شادی و صداشون کنی نغمه شادی :)))

یا اسم یکی رو بزاری ترنم و اسم یک دیگه رو باران و صداشون کنی ترنم باران :)))

یا اسم یکی رو بزاری رز و اسم یک دیگه رو غنچه و صداشون کنی غنچه رز :)))


دنیای دخترونه زیباست


بعدا نوشتم:

روجا و روشنا هم برای دوقلوی دختر قشنگه.

معانی زیبای هم داره :)))


بعدا بعدا نوشتم :)))

اسم پسرونه رایان قشنگه.

معنی زیبای داره و از طرفی یک اسم بین المللی هست.

نظرسنجی :)

ممنون از تمام دوستانی که نوشته های من رو تا به حال خوندن .

از روی نوشته هام به نظرتون من از خودراضی اومدم?

ممنون می شم به سوالم پاسخ بدین

لطفا اگر مایلید در نظر سنجی ( که سمت چپ صفحه قرار داره) شرکت کنید


با تشکر فراوان از شما

تبسم :)****

سلام دوستانی که وبلاگم رو می خونید :)))

سلام دوستانی که وبلاگم رو می خونید :))

اگر نوشته هام رو تا به حال خوب خوانده باشید.

متوجه شدین چقدر بنده از خودم تعریف کردم

:)))))

خوب این چند تا دلیل داره. چند تاش رو یادمه, باقی رو هر وقت یادم افتاد و حوصلم گرفت می گم. 


بنده, قبلا وقتی درباره خودم می نوشتم , به خوبی خودم رو توصیف نمی کردم.

تصویر ذهنی قشنگی از خودم نداشتم 

تا اینکه دوستای مهربونم گفتن. من اونجوری که فکر می کنم نیستم و زیبا هستم.

البته دوستام بهم انرژی مثبت دادن و باعث شدن تصویر ذهنی زشتی که از خودم داشتم تغییر کنه.

و حالا از خودم به عنوان یه انسان زیبا یاد می کنم

:))))

من خیلی خوشگمممممممممم :)))

بله و اینگونه هست که با گفتن جمله بالا دل خودم رو شاد کردم. 

دل خجسته ای دارم ;)


و دلیل دیگه اینکه والدینم ازم تعریف نمی کنند

:))) خوب منم وظیفه تعریف کردن از خودم رو خودم به عهده گرفتم.

منم شدیدا وظیفه شناسسسسسس 

به این وظیفه خطیر رسیدگی می کنم و بله

هی خودمون از خودمون تعریف می کنیم 

:))))




بنده جدا از شوخی و جدی 

اینجا اعلام می کنم . چهره من هر شکلی. داشته باشه مهم اینکه الان دوسش دارم و عاشقشم

چهره جان, عاشقتمممممم غلیظ :****


خیلی خیلی مهمه ادم خودش رو دوست داشته باشه.

خوب من عاشق خودم شدم و یکم. بیشتر از یکم زیاده روی کردم 

( شکلک شرمنده اینا)

دیگه کمتر از خودم تعریف می کنم.

هرزگاهی, فقط یه کوچولو از خودم تعریف می کنم :)

عشق هدیه زندگی به انسان هاست

عشق هدیه زندگی به انسان هاست.

این مدت. من خودم رو با خیلی از افکار بیهوده شکنجه کردم :)

اما واقعیت اینه که احتیاج نیست کار خاصی کنم و ادم خاصی باشم.

فقط باید خودم باشم و از زندگیم لذت ببرم :)))))

خیلی روحم رو دچار سختی کردم تا این رو فهمیدم.

از زندگیت استفاده کن و لذت ببر .

عشق خودش با اغوش باز سمتت میاد.

عشق هدیه زندگی به انسان هاست. :)))))

عاشقتممممممممم غلیظظظظظظظظظظ

دخترم :)))

نزدیک چهارسالی که وبلاگ می نویسم.

همیشه دلم می خواست وبلاگم رو به دختری نشون بدم.

:)

اما در این چهارسال , یه وبلاگ درست درمون نداشتم.

هر چی به ذهنم رسید نوشتم :/

نوشته ها ارزشمند ترین چیزی هست که میشه به کسی هدیه داد و براش به جا گذاشت.

دخترم متاسفم, مادرت عشقی هر چی به ذهنش رسید نوشت و  متاسفم 

مطالب ارزشمندی برات به جا نذاشتم :****

اما واقعا از نوشتن این مطالب حس خوبی داشتم و دارم.

سبکی و شادی و شعفی که فقط موقع نوشتن بهم دست میده.

می دونی دخترم , مادرت دختر عاقلی نبود اما شکر, اتفاقی براش نیفتاد :)

اگر مثل من باشی و ته دلت چیزی نباشه با وجود بی فکری هات, نتیجه بدی نمی بینی

فقط عمرت هدر میره

که کم چیزی نیست


   دوستدار همیشگی تو, مادرت :****

خوش باش و خوش زندگی کن

چرا موفرفری?

اوایل که این وبلاگ رو می نوشتم

خیلی ها اومدن و پرسیدن چرا. به همسری اینده می گی موفرفری جان.

چرا مثلا موهاش صاف نباشه

:))))

واقعیتش اون لحظه خودم هم دقیق نمی دونستم.

چرا موفرفری

یه عروسکی داشتم بچه بودم

موهای فرفری داشت.این عروسک برام خیلی خاص بود.

بعدها در همسایگی مون یه پسر بچه اومد دقیق شبیه همون عروسک با موهای فرفری.

و بی نهایت مهربان

خیلی مهربون :))))

اسمش مهدی بود.

بهم دوچرخه سواری و کار با تیرکمون رو یاد داد.

هیچوقت اذیتم نکرد.

محبتش بی دریغ بود :)))

یه جورایی همیشه محبت و مهربونی اون پسر در ذهنم مونده.

مهدی موفرفری چند سال بعد با خانوادش از کوچمون رفتن.

شاید الان ازدواج کرده و صاحب یه بچه موفرفری شده

یه موفرفری کوچولوی ناز :)****

داشتم می گفتم

پس ذهنم مهربونی اون پسر موفرفری مونده بود و وقتی خواستم اسمی برای همسری بزارم خطابش کردم موفرفری :)))

فکر می کنم من بیشتر از هر خصیصه اخلاقی در همسر اینده به مهر و محبتش اهمیت میدم که این اسم رو انتخاب کردم :))))

جالبه در کتاب چهره شناسی هم تازگیا خوندم کسایی که موهای فرفری دارند شخصیت مهربونی دارند.

درست مثل موفرفری من :*****

با خنده بخوان سلام عزیزم :)). تا بشنوی سلاممممم عزیزترینم:)))

سلام سلام سلام  :)))

هر باری که بهت سلام می کنم. امیدوارم تو صدای منو بشنوی. :)))

امروز بیشتر از هر روز دلم خواست تا بشنوی بهت سلام کردم.

هزاران بار در دلم بهت سلام کردم و بعد اینجا برات نوشتم سلام عزیزترینم :)***

و واقعا امید دارم تو  پشت کامپیوترت نشسته باشی و ببینی تبسمت بهت سلام :)))

می دونی موفرفری عزیزم.

این وبلاگ برام حکم یه ستاره توی اسمون شب رو داره.

همون ستاره ای که وقتی دلت برای یکی که خیلی دوره ازت تنگ میشه. بهش نگاه می کنی و امیدواری همون لحظه اون فردم به اون ستاره نگاه کنه و اینجوری هست که دلهای اون دو فرد دور از هم کمی اروم می گیره.


می بینی فقط با نگاه به ستاره ای درخشان در دل تاریکی , فکر می کنی اون فرد چقدر بهت نزدیکه.

موفرفری عزیزم, منم از ستاره خودم بهت سلام می کنم و مطمنم تو هم می شنوی.

عزیزم اگر تا به حال هیچکدوم از نامه هام رو ندیدی 

یه امشب پشت سیستمت بشین و همین یه نامه رو ببین

:)))) بشنو تبسمت بهت سلام کرده.

سلام موفرفری

سلام

سلام

سلام عزیزم


سلام و شبت خوش عزیزم 

دوست دارم :****




شکرتتتتتتتتتتت

شکرتتتتتتتتتتتتتتتت :))))


سلام همسر عزیز من :)))

سلام عزیزم :)))

موجودی خیالی به نام لولوخورخوره وجود داره که من ازش خیلی می ترسم.

بعضی اوقات فکر می کنم به اینکه همسر میانسال من چه شکلی می تونه داشته باشه.

و بعد شکل یه لولوخورخوره کچل و ریشو با صورت چروک با سر و وضعی اشفته میاد توی ذهنم.

:))) 

همسر جان من , ادما تا جوانند بهتره ازدواج کنند تا در کنار هم پیر بشند. 

من به عنوان دختری که تا حالا ازدواج نکرده. دلم می خواد با مردی باشم که کنارش حس طراوت کنم.

والا :))))

اومدم بهت بگم

حق نداری پیر و فرتوت و اخمالو باشی

تو باید یه لبخند عمیق روی لبات باشه.

:)))

تو رو با تمام لبخندات و منهای تمام اخمات دوست دارم

:))))) 

شبت خوش موفرفری جان من:***

تفاوت های که زندگی رو می سازند

دوستی داشتم از یه خانواده بی نهایت پولدار.

یکروز با هم بیرون بودیم. 

یک مشکلی که داشت رو به راحتی حل کرد.

اونجا بود که فهمیدم چرا خانواده اونا پولدارن و خانواده ما معمولی :))

به کم قانع نبود و تونست یه همسر پولدار تر از خودش رو.گیر بیاره.

نقطه مقابل اون من بودم

به سختی مشکلاتم رو حل می کردم و به سختی راه حلی برای مشکلاتم پیدا می کردم. :)

نمونه اش همین وبلاگی که می بینید

:))) نمی دونم ایا نوشتن افکار و احساساتم در اینجا منو به موفرفری عزیزم می رسونه?

من بلد نیستم از نکات مثبتی که در وجودمه استفاده کنم و نظر یک مرد رو جلب کنم.

با وجود چهره ای که تقریبا خوبه, حتی یک نفر مرد رو هم نتونستم سمت خودم بکشونم.

:) فکر کنم زیادی , زیادی 

بی دست و پام :)))))))

و صد البته خجالتی. :)

 همیشه گفتم و میگم هیچکس بدون توانای برای خوشبختی افریده نشده.

یکی هست که خانواده پولدار داره. و همین باعث میشه موقعیت های زیادی سر راهش باشه و خوب باقی اش به خرد خودش بستگی داره که چه انتخابی بکنه.

یکی هست که موقعیت اجتماعی و خانوادگی خوبی داره.

یکی هست حسابی شیرین زبونه

یکی هست مغزش خوب کار می کنه.

یکی هست که چهره خوبی داره.

خلاصه اینکه هیچ انسانی نیست که دست خالی باشه.

هر ادمی یه امتیاز خاص خودش رو داره.

خوب امتیاز خاص منم یه چهره نسبتا خوبه. :))))

اما شکر که تا حالا ازش استفاده نکردم. :)

حتی هیچ مردی هم جلب صورتم نشده.

حس می کنم به شدت نامریی هستم :)))))))

تبسم نامری با یه لبخند نامری :)))

و بوسه های نامری تر ;)

بعضی اوقات با خودم می گم مگر میشه هیچکس توی دنیا منو نخواد? :)))

و اونوقته که با خودم می گم شاید هدف از خلقت من اصلل تشکیل خانواده دادن نبوده :)))))

بعد با خودم می گم پس هدف چی بوده?

در جوابش به خودم می گم

برم 

برم

برم

به کجا هم برم نمی دونم :))))))

یعنی عاشقتم تبسم جان با اون افکار خارق العاده ات :)))

اولش که داشتم این پست رو می نوشتم بغض داشتم. 

الان نیشم تا بنا گوش بازه و چشام 

و چشام داره می خنده 

و بغض داره از گلوم میره

میره

میره به همونجا که قراره من برم و هیچ وقت ندونستم کجاست :)))))))

خدا کنه هیچوقتم نرم والا چه کاریه

برم جای که بغض هست

خدایا تو که یه عمره ما رو مجرد قرار دادی.

حداقل کمکم کن که به خودم کمک کنم و بتونم یه کار پیدا کنم.

:)))))))))) راسی خدایا.

ممنون بابت اینکه همیشه در دلم یه بمب خنده می ترکونی و اخر گریه هام خنده و شادیه :))))))



موفرفری جانم, چه بیای و چه نیای در زندگیم

بابت عشقی که این مدت بهم دادی ازت ممنونم

ارومم کرد و شاد شاد :))))))))))))))))


اگر موفرفری نیاد? :))))

اگر موفرفری نیاد

من

اونوقت

میرم

و

کل دنیا

رو می گردم.

دنیای من

خیلی

کوچیکه

خیلی

زیاد.

کل دنیای من

چقدر می شه?

عشق خیالی

همیشه خدا خیال پرداز بودم.

خیال پردازی در خانواده ما ارثی بود و من وارث خیالاتی بودم که از مادرم بهم ارث رسیده.

مادرم در دهه شصت زندگیش هنوز خواب موجودات فضایی رو می بینه. فکر کنم مادرم از دانشمندهای ناسا بیشتر با موجوداتی از سیارات دیگه در ارتباط بوده.


و من در دهه سی زندگی ام به اندازه تمام ادمای دنیا در خیالاتم عاشق شدم.

ناگفته پیداست که نه مادرم هیچوقت با یک فضایی ملاقات داشت و نه من هیچوقت عاشق یه مرد واقعی شدم.


سلام موفرفری جانم :***

سلام موفرفری عزیز من :)))

با خودم می گم کاش تبسم تو هم مثل بقیه ادما می امدی و از روزمرگی هات برای موفرفری می گفتی. 

اونوقت با خودم می گم مگر من چه کار خاصی در طی روز می کنم?

برای همین تصمیم گرفتم کارهای که امروز کردم برات بنویسم موفرفری جان:) تا خودت در مورد یه روز عادی تبسم قضاوت کنی.

صبح زودتر از معمول از شدت سرما بلند شدم.

به مامان صبح بخیر گفتم و دوباره زیر پتو خزیدم.

و یه جورایی خودم رو زیر پتو گلوله کردم.

من تخت خواب ندارم. مامان گفت بخرم اما من گفتم موفرفری به زودی میاد خواستگاریم و بی خودی پول برای خرید تخت ندیم :)))))

اینجوریهاست که زمستون از شدت سرما کبود میشم :)

ساعت نزدیکای 11 بود که با صدای خواهرم از خواب بلند شدم و رفتم پیاز و رب انار بگیرم برای فسنجون :)))

یک ساعتی دور خودم چرخیدم تا اماده بشم برم بیرون.

بعد از خرید رب انار و پیاز و کلی خوراکی دیگه برگشتم خونه.

با خودم فکر می کردم اگر من برم سر کار یا ازدواج کنم کی خریدهای خونه رو می کنه? :)

وقتی رسیدم خونه دیدم خواهرم داره راه پله های جلوی واحدمون رو طی می کشه.

اینقدر کثیف بود راه پله ها که نگو و نپرس.

منم به خواهرم کمک کردم و بعد با مامانم دوباره رفتیم خیابون . از رفاه دو کیلو مغز گردو خوروشتی با قیمت 25 تومن خریدم. مفت بودا مفت :)))

اومدم خونه و پاکش کردم و در اب خیسش کردم و رفتم به باقی خوابم برسم :)))))))

البته ناگفته نماند هر یک ساعت یکبار بابت هر چیزی که به فکرم می رسید غر میزدم.

زنی که غر نزنه , زن نیست که والا :))))

اصلا بنده تبسم هستم. یک غرغر بانوی درجه یک :)))

از خواب بلند شدم و به وبلاگ و تلگرامم سر زدم و گردو ها رو در اب میوه گیری ریختم و خیلی هم خوب خرد شد. 

:))) بعدش گردوها رو بسته بندی کردم و در اخر هم نود الیت به تعداد سه عدد درست کردم با خانواده میل فرمودیم.


این بود یه روز خیلی عادی تبسم :)))

شبت خوش عزیزم

تا یادم نرفته بگم. نوشتن برای تو این روزهای عادی ام رو رنگ و روی دیگه داده. 

دوستت دارم

فقط فقط خواب منو ببینی :))))))

:****