صدام کنید لیلا
صدام کنید لیلا

صدام کنید لیلا

فکر کن موفرفری جان :)))

فکر کن موفرفری جان, تو پدربزرگ بشی و من مادربزرگ :))))))


سلام عزیزم :))

سلام سلام سلام :)))

بدون من خوش می گذره عزیزم?

:)) 

دروغ چرا 

چند شب پیش از فکر اینکه تو نیستی بر گوشم خروپف کنی و من راحت تا صبح می تونستم بخوابم. غرق لذت شدن :)))

یعنی حتی فکر کردن به یه موفرفری از نوع خروپوفیان هم وحشتناکه :)))))))

....

امروز حلوا پختم و بین همسایه ها پخش کردم. اما خانواده مخالف بودن. به نظرشون حلوا دادن بین در و همسایه بی کلاسی هست :))))

من عاشق حلوا هستم موفرفری جان

از بچگی شروع کردم به پخت حلوا :)))

انواع حلوا ها رو پختم از حلوای فلفل که از اولین حلواهام بود و دارچین و فلفل به میزان زیاد و زردچوبه کردم داخل حلوا. تا حلوای کدو حلوایی که تازگیا درست می کنم.

:)))

موفرفری من کاش تو هم بودی و یکم از حلوای دستپخت تبسم جانت میل می کردی :)

یعنی میشه سال دیگه توی خونه خودم اشپزی کنم :))))

فقط ظرفها با تو عزیزم

اینقدر از ظرف شستن بدم میاد که نگووووو :/

توی خونه هم همیشه از ظرف شستن در میرم :))))



شبت بخیر موفرفری من

دوستت دارم :****

بزرگترین ارزوی من

بزرگترین ارزوی من اینکه تحت هیچ شرایطی شادی کردن رو فراموش نکنم.

برای شاد بودن باید خیلی قوی و خودساخته باشی :)))


هیچ چیز به اندازه شاد بودن در زندگی سعی و تلاش نمی خواد :))))))))

بخند تبسم 

بخند دختری

بخنددددددددد :))))

تلگرام

از دس تلگرام :)

کافیه یه بار شماره کسی وارد مخاطبین موبایلت بکنی در صورتی هم که اون فرد رو از مخاطبینت موبایلت حذف کنی .

اگر اون فرد در تلگرام باشه. دیگه نمی تونی از تلگرام حذفش کنی.

این کار تلگرام شده عین خاطراتی که دوست نداری به یادشون بیاری اما با دیدن یه شی کوچیک به یادش میاری.


سعی کردم با وجودی که دلم می خواد با ادما حرف بزنم. از طریق تلگرام,

 اما با خودم بگم اخرش به کجا می انجامه و چون اخر بعضی روابط ممکنه دل کسی موقع خداحافظ بشکنه .وارد یه رابطه ساده تلگرامی هم نمی شم.



سلام عزیزم :))

سلام عزیزم :))

می گند زندگی ادما بازتاب دنیای واقعی هست که خودشون ساختن 

:)))) نگم چه دنیای برای خودم ساختم بهتره موفرفری جان 

می دونی دنیای که ساختم باعث شده که من و تو تا به حال بهم نرسیم. بهتره بگم دنیای من یه دنیای نیمه کاره است. 

:))) موفرفری جان , دوست ندارم بیام غرغر کنم برات. 

فقط یه ترس مارموزی افتاده به جونم :/

باید سبک زندگی ام رو اجتماعی تر کنم. از لاکم بیام بیرون

:)) تغییر دادن سبک زندگی سخته موفرفری جان

حالا فکر من تبسم از خلوتش بخواد بیاد بیرون

:)))

دعا کن بتونم تغییرات مثبت وارد زندگی ام کنم موفرفری جان

دوستتت دارم و می بوسمت :***

و دلم

ودلم برات اندازه دل یه گنجشک شده.

شبت جیک جیکانه و تپش قلبت مثل یه گنجشک



سلام موفرفری عزیزم :***

سلام عزیزم :))

حالم خیلی بهتره اما همش هوس شیرینی می کنم.

با این وضع طول میکشه بشم 40 کیلو :/

:)))) دلم می خواد باربی بشم اما سالی نهایتا 15 کیلو می تونم کم کنم. 

یعنی امسال هم 15 کیلو کم کنم 40 کیلو میشم.

راستش مو فرفری جوونم بیشتر دلم می خواد بشم 38 کیلو :))

شدم عین این دختر بچه های بی فکر تازه به سن بلوغ رسیده. 

خجالتم نمی کشم 

والا :)))))

موفرفری جوون یه چیزی بهت بگم نخندیا 

دلم می خواد نرم سر کار به جاش برم باشگاه و همش رژیم بگیرم.

یعنی یه جور ناجوری شدم :/

من از اون مدل دخترای خیلی قرتی نیستم.

اما حس می کنم هر چی لاغرتر باشم سرزنده ترم و حس نشاط می کنم. :)))))

موفرفری جانم, دلم می خواد مرد خانواده ام باشی

مردا مرد, منظورم یه مرد واقعیه

نه از این غرغروهاش

غر بخوام خودم بلدم به اندازه کافی بزنم

والا :)))))

تو صبور و عاقل و مهربون من باش

بزار حس کنم یه مرد رو در کنارم دارم

یه مرد واقعی

تو رو دارم 

:))) موفرفری جانم

من زن زندگی ام اما بعضی اوقات حرصم می گیره چرا تو توی زندگیم نیستی

اصلا چرا من سر زندگیم نیستم

دلم می خواد زود زود خونه ام رو بسازم

ساختن یه خونه زمان می بره.

کار یه روز و دو روز نیست

:))) خونه ای برات بسازم پر از رنگ و نور و احساس


شبت خوش موفرفری من

دوستت دارم و می بوسمت

شاد باش عزیزم :****

بی ربطه :))

بابام همیشه می خوند

اگر تو شاعری, من بچه شیرم



الان یه هوی به ذهنم اومد بله :))))

یادم باشد پای پنجره تنهای کسی شعر نگویم

یادمه دوستای شاعرم که شعر می گفتند. منم می رفتم توی پست های که شعر نوشتن. احساسم رو در ارتباط با اون شعر به صورت شعر می نوشتم

البته شعر بلد نبودم

خودم اما به اون حس نوشته ها شعر می گفتم :)))

یکبار که حس نوشته هام رو رنگ شعر دادم و مکتوبش کردم پای نوشته یک دوست شاعر

ازم خواست قسمت هایش رو پاک کنم

اونجا بود که گفتم 

یادم باشد که پای پنجره تنهای کسی شعر نگویم 

:))

حسودم. :/

بنده زیاد حسودی نمی کنم

اما به کسایی که خوب می نویسن حسودی می کنم.

مخصوصا اینکه سن کمی هم داشته باشند :))))

با خودم می گم خوش به حالشون با این سن کم چقدر پخته می نویسند.

چه موضوعات نابی هم دارن

بعد نگاه نوشته های خودم می کنم :))))

یعنی اگر نوشته هام رو تبدیل کنم به نقاشی

میشه پایین نقاشی هام بنویسم.

تبسم 7 ساله از تهران :////


یه دختر شال سبزش رو می تکونه

مدتها بود دلم یه شال سبز می خواست.

اما نمی تونستم بخرمش

در لیست الویتهام اخر بود. 

تا اینکه دوستم گفت رنگ سبز , رنگ کسایی که یا عشق از دست رفته دارن یا در جستجوی عشقن

سبز یعنی رنگ رسیدن من و تو به هم موفرفری

هنوزم شال سبز نخریدم

شال سبز 

:))

دلم می خواد اولین باری که تو و من همدیگه دیدیم یه شال سبز سرم باشه :)))

وقتی بیست سالم بود

وقتی بیست سالم بود فکر می کرذم خیلی عاقلم.

و. واقعا هم رفتارهام پخته و عاقلانه بود.

:)))) الان می ترسم از روی نوشته هام بفهمند من کارهام عاقلانه نیست.

:)) ای زندگی چه بر سر تبسم اوردی

اون دختر عاقل کجا و این دختر عجیب کجا

:)))))))) من دیگه من نیستم.

کاش تو صدا بودی

من هیچ وقت شاعرانه حرف زدن بلد نبودم و نیستم

:)))

شاعرانه نوشتن خیلی برام سخته

اما بعضی اوقات دلم می خواد برای تو شاعرانه بنویسم.

:))) شعر بهتر از نثر حس رو منتقل می کنه.

شاید امتحان کنم و شعر نو بگم :))))



دختر نارنج و ترنج و خورشید

افتاب رفته بود و دختر نارنج و ترنج از دل میوه نارنج اومد بیرون.

نگاهی به دور برش کرد از خورشید و گرمای اون خبری نبود.

حالا که خورشید غروب کرده بود دیگه هیچ تهدیدی وجود برای اون وجود نداشت .

دخترک خندید و دستش رو به سمت ماه دراز کرد و ماه درخشان رو لمس کرد.

گرده های درخشان ماه روی سر انگشتان دست دخترک نشست اند. 

دختر نارنج و ترنج دستهاش رو روی صورتش کشید و صورتش چون ماه شروع به درخشیدن کرذ.

دختر نارنج و ترنج با خودش فکر کرد کاش از خورشید نمی ترسید اونوقت روزها صورتش رو با روشنایی خورشید می شست و شبا با گرده های ماه


قرار ملاقات فرضی

می خوام لاغر کنم. اصلا هیچ انگیزه ای ندارم.

خلاصه ته ته اندیشه هام این شد. یه تاریخی مشخص کنم . و به خودم بگم در اون تاریخ من و عشقم همدیگه رو برای اولین بار می بینیم.

یعنی فکر کردما :))))

شایدم در اون تاریخ بلند شم برم یه کافی شاپی , مثلا در اون کافی شاپ برای اولین بار همسری رو می خوام ببینم. 

:)))) بعد از ذوق اینکه همسری منو خوش هیکل و باربی ببینه توی این چند ماهه کلی ورزش کنم.و رژیم بگیرم و لاغر کنم.

از این ایده بهتر سراغ ندارم 

والااااااا

فکر کنم 4 ماه دیگه خوب باشه

واییییییی چه شود :)