صدام کنید لیلا
صدام کنید لیلا

صدام کنید لیلا

شباهت :)

سلام عزیزم

روزای زیادی میرند و می اند و من هر روز بیشتر شبیه سایر دوستای مجردم می شم.

یه دوست دارم که لبخند زیبای داره عاشق خطاطی هست و من بد خط تازگیا مدام تمرین خط می کنم.

یا اونیکی دوست مجردم که روحیه فوق العاده ای داره و کلی انرژی و پر از زندگی هست کشیده شده سمت خیاطی در ست مدتی هست که هرزگاهی منم با خیاطی اروم می گیرم.

ما دخترا وقتی که عشق زندگیمون رو پیدا نمی کنی.  چقدر شبیه هم می شیم. 

و این شباهت من رو می ترسونه :))

از اینکه دختری بشم که جای خالی تو رو با عشق با خیاطی و خطاطی و اشپزی پر می کنه می ترسم.

می ترسم این نشونه اروم و قرار گرفتن من باشه و دیگه با تمام وجودم نخوام

نه اینکه نخوام 

زندگی کنار تو و بچه هام با تمام وجود می خوام اما واقعا دلم نمی خواد شبیه دختری بشم که خودم رو با گلدوزی کنج خونه مشغول می کنه. 

عرضم خدمت شما اقای خودم که فعلا دارم نعناع خشک می کنم و.همینجور پیش بره کار به رب انار گرفتن هم می کشه. :)))

زن مخلوق عجیبی هست عزیزم.


زن حتی اگر ازدواجم نکنه

برای کلماتی که روی کاغذ خطاطی می کنه

برای پارچه های رنگی که می دوزه 

مادری می کنه و بهش عشق می ورزه .


دوستت دارم عزیزم :)))

سلام موفرفری عزیزم :)))

سلام عزیزم

حالت چطوره?

چطوری با دلتنگی های گاه و بیگاه ما :))

منم خوبم . ممنون که جویای احوالم نیستی :)

نمی گی با خودت یه دختر خانم نازی به اسم تبسم بانو یک گوشه این کره خاکی چشم به راهته??? 

:)) از دست تو موفرفری من

نمی دونی عزیزم این چند وقته چقدر دلتنگ حرف زدن باهات بودم. 

حس می کنم نوشته هام رو می خونی فقط نمی دونی این نوشته ها متعلق به تو هست :))

حرف زدن با تو ارومم می کنه خیلی زیاد :)

البته به جز الان که یه بغض کوچولو موچولوی ناناز دارم که نمی دونم از کجا راهش کج کرده و سرک کشیده به گلوم و جا خوش کرده :)))

موفرفری جانم خیلی دلتنگت شدم کاش دلتنگ را می شد کلمه کرد و نوشت و من تا بی نهایت برات می نوشتم و تو تا کله سحر مجبور می شدی بشینی و دلتنگی هام بخونی اینقدر که از نشستن زیاد پای لب تاب کمر درد و پا درد و سر درد بگیری :))

عزیزم دارم زندگی می کنم و برای زندگیم یه هدفهای رو دارم تعیین می کنم. اما جای تو و بچه هام یه جورای خیلی خالیه.بدون شما عزیزانم زندگی من دچار یه خلا بزرگه 

:) راسی مرد من این مدت "تبسم نوشته هام" رو نخوندی بهت خوش گذشت???

با خودت گفتی از این دختره یه مدت طولانی خبری نیست

شاید ازدواج کرده :)))

اما در اشتباهی اقای موفرفری , بنده سفت و سخت منتظرتم تا بیای :)))

عزیزممممم 

مرد من

موفرفری من

شبت خوش مرد خنده رو و جنتلمن من

بوس به چشم هات عزیزم :****

سلام و شرمنده ام

شرمنده ام باور کنید

نه اتفاقی در زندگیم افتاده و نه هیچ تغییری. :)

باید زودتر می اومدم و نظرات دوستای خوبم تایید می کردم. شما برام تنها یه دوست مجازی نبودین. 

فقط خیلی خیلی خیلی ساکت شدم اینقدر که حتی سکوت به نوشته هام هم سرایت کرده.

نوشته های من برای موفرفری قشنگترین لحظاتی رو بهم هدیه می کرد که بهم این حس رو می داد به عنوان یه انسان قلبم زنده است. 

:) وقتی قرار شد در موردش فکر نکنم و ننویسم روزهام به سرعت شب می شد و گذر زمان را دیگه حس نمی کردم.

بدون دوست داشتن موفرفری,  من و احساساتم دچار سرگشتگی شدیم.

امروز رفتم در نت و اشعاری که سید علی صالحی برای ریرا سروده بود رو سرچ زدم و پیدا کردم و خوندم :)

قلبم به درد اومد :)) هنوز احساساتم رو داشتم 

دلم می خواست باز هم برای موفرفری بنویسم.

بهش بگم هنوزم عاشقانه دوسش دارم حتی اگر بهش هیچوقت نرسم دوسش داشتنش از من یه انسان با یه قلب پر از طپش می سازه که دیگه روزهاش بی اینکه نفهمه شب نمیشه. 


پ.ن: شرمنده حتما فردا تمام نظرات تایید می کنم .

متاسفم واقعا :((

اینکه دنیام پر از سکوت شده دلیل موجهی نمی تونه باشه. ://

پ.ن: دوستی پرسیده بود در سایت تبیان ثیت نام کردی?

خیر در سایت تبیان ثبت نام نکردم.

در سایت شیدایی ثبت نام کردم.

لطفا مقالاتی که در مورد سایتای همسریابی در اینترنت هست رو بخونید و با چشم باز عمل کنید.