صدام کنید لیلا
صدام کنید لیلا

صدام کنید لیلا

مرا ببوس

مرا ببوس برای اخرین بار

عزیزم دوست دارم گرچه هیچوقت روح ت لمس نکردم

سلام خدایا

امروز حتی یادم نمیاد چندمه :)

چهارم،پنجم یا ششم ماه

دلتنگم و می خوام حرف بزنم خدایا

می دونی بعضی وقتا می خوای حرف بزنی. اما ذهنت پر از ناگفته هاست. الان توی سرم هرج و مرج هست.

موندم چی یگم :)

شبیه یه انسان شدم. که از حجم حرفای که می خواد بزنه به سکوت مبتلا شده.

می خواستم باهات حرف بزنم

اما حتی نمی دونم در مورد چی 

ناراحتم

غمگینم

و این مسخره است :)


می خواستم ازت بخوام کمکم کنی

اما الان ازت می خوام به جاش جرات این رو بهم بدی، حداقل خودم بتونم به خودم کمک کنم.

تقدیم به خودم

روز خواهد شد
و درآن تو را دوست خواهم داشت،
روز خواهد شد
پس نگران نباش اگر بهار
تاخیر کرده است
و غمگین نباش اگر باران
متوقف شده است.
بناچار رنگ آسمان تغییر خواهد کرد
و ماه بر مدار می‌گردد،
روز خواهد شد!

روز خواهد شد
آن روز خواهم دانست چرا تمدن، زنانه است
و چرا شعر، زنانه است
و چرا نامه‌های عاشقانه زنانه هستند
و چرا زنان، هنگامی که عاشقند
به گنجشک و نور و آتش
بدل می‌شوند!

روز خواهد شد
لباس‌های بدوی را بر می‌افکنم
تا اصولِ گفتگو را بیاموزم!

روز خواهد شد
و آن روز، دوره‌ی انحطاطم را رها می‌کنم
و برای تو کلماتِ زیبا می‌نویسم
و مرزهای واژه را پشت سر می‌نهم
و شیشه‌ی کلام را می‌شکنم!

روز خواهد شد
آن روز، احساساتم را هدایت می‌کنم
غرورم را سرمی‌بُرم
و میراثِ تعصبِ قبیله‌ای را از درونم می‌شویم
و قیام می‌کنم
علیه پادشاه.

روز خواهد شد
سربازانم را مرخّص،
و اسبانم را رها می‌کنم
فتوحاتم را پایان می‌دهم
و به مردم، اعلام می‌کنم:
رسیدن ِ به ساحل ِ چشم‌هایت
بزرگترین پیروزی است!

سلام عزیزم

دلم به شدت برات تنگ شده