صدام کنید لیلا
صدام کنید لیلا

صدام کنید لیلا

سلام خدایا

امروز حتی یادم نمیاد چندمه :)

چهارم،پنجم یا ششم ماه

دلتنگم و می خوام حرف بزنم خدایا

می دونی بعضی وقتا می خوای حرف بزنی. اما ذهنت پر از ناگفته هاست. الان توی سرم هرج و مرج هست.

موندم چی یگم :)

شبیه یه انسان شدم. که از حجم حرفای که می خواد بزنه به سکوت مبتلا شده.

می خواستم باهات حرف بزنم

اما حتی نمی دونم در مورد چی 

ناراحتم

غمگینم

و این مسخره است :)


می خواستم ازت بخوام کمکم کنی

اما الان ازت می خوام به جاش جرات این رو بهم بدی، حداقل خودم بتونم به خودم کمک کنم.

نظرات 1 + ارسال نظر
لیلام سه‌شنبه 7 شهریور 1402 ساعت 22:25

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد