صدام کنید لیلا
صدام کنید لیلا

صدام کنید لیلا

سلام عزیز جانم :***

سلام عزیزم

سلام زندگی من

:)))

باید خدمتتان عرض کنم که ملالی نیست 

کلا ملال نیست 

سختی هست. مشکلات هست اما تاب تحملش هم هست

پس بدان ملالی نیست بجاش توکل هست.

و شکر گزار بودن :)))

امیدوارم چشمم روی حقایق وجودم باز شه و اینقدر نق نزنم چرا من اینجوری اونجوری ام :)))

وای باید اعتراف کنم یک نق زننده همیشه از نق زدن لذت می بره.

اگر بتونم لذت نق زدن در وجودم از بین ببرم عالیه :)))

وای همسری نمی دونی حرف زدن با تو.چقدر لذت بخشه.

من بشینم در کنارت و چای بنوشیم و حرف بزنیم و در کنار هم ببینیم و لذت ببریم و .....

کلا ملالی نیست:))))

اگر فکر کردی از دوریت ملالی هستی اشتباه کردی

درسته تو نیستی اما " امید وصال" هست :)))

همسرمممم 

بی زحمت یک حبه قند بهم بده

چای امروز بد جور پر رنگه 

خوابم گرفت

شبت دمنوش آرامش 

:*****



سلام جانا :)))

جان جانم

سلام عرض می کنم 

باید عرض کنم که لیلی روزهاش می گذره 

با تمام خوبی های که از نبود تو حاصل شده می گذرونه این روزگار رو :)))

مرد من 

نبودت لیلی رو صبور کرده

چشماش رو به زیبای ها باز کرده

شکر گزار داده هاش کرده

امااااااااااا

دلتنگ ترش کرده

برای مردی که با یک کت و شلوار خردلی توی پارک پا به پاش برقصه 

:))) 

مرد جانم

جان جانانم

عشوه گر روزهای نبودتت

تو همانی که نیستی اما با من می رقصی

مردانه می رقصی

و من 

دختر شوریده ای هستم که رقصی را که بلد نیستم در کنار تو به بهترین وجه انجام میدم

:))) 

اوه مرد من 

رقصیدن لیلی در کنار مجنون , دیدنی ترین رقص دنیاست


بزار با هم برقصیم من نابلد با تو که عمری در زندگی مردانه رقصیدی


عشقم 

نفسم

می دانم که عمر برای عاشقی کوتاه است

و اگر عاشقی نکنم 

و اگر عاشقی نکنیم 

و اگر بدون هم باشیم

زندگی کوتاهمان به هیچ رفته


می دانی مرد من 

زن بودن رو برای تو و کنار تو بودن تمرین می کنم

تمرین می کنم تا یادم نرود زن بودن کنار یک مرد چیست


مرد من 

تپش قلب لیلی که لیلی هیچ افسانه ای نیست چقدر عجیب است

مرد من

لیلی که لیلی هیچ افسانه ای نیست 

یه دختر عادی است که بر دیدگان مجنون تو زیباترین است.

:))))

عشقم امیدوارم تا اینجای نامه ام حسابی نرم شده باشی

کلمات دلبرانه ام , قلبت رو نرم کرد?

نگاهت در پی لیلی کشوند???

اوه امیدوارم مخت رو خوب زده باشم عشقم :******

;)

عشق من 

مخت رو زدم

دلت زدم

دیر بیای سرتم می زنم

:)))

بیخود نیست که چه معنی داره یه مرد سر خونه زندگیش نباشه :)))))

می بوسمت مرد من 

هر دو گونه سرخت رو می بوسم


شبت بخیر :****

سلام مرد عزیز من :)))

سلام مرد من :))

خوشت اومد??

کیف کردی???

لذت بردی, دقیقا مثل خودت کم پیدا شده بودم :))

باز هم گلی به جمال تبسم خانم که کم پیدا شده بود. شما که کلا ناپیدا هستین :))))

یعنی من عاشق اون نگاه ها و گرمای دستت و شخصیتت هستم

دور از ادبه که این رو بگم اما خیلی بچه پرو هستی :))

امروز خیلی حالم خوبه 

دلم می خواد سر به سرت بزارم مدام موهات رو بکشم .

دست توی چشات کنم.

به روی لپات فوت کنم و بگردم و بگردم و کلی راه پیدا کنم تا اذیتت کنم.

:))) مثلا با ناخن هام پنجولی ات کنم.

موفرفری عزیز من 

می دونی تو رو به اندازه تمام سال های که چشم به انتظار اومدنت هستم دوست دارم.

زیاد غش و ضعف نکن عزیزم. از سی سالگی به بعد بی تاب اومدنت شدم 

هول ورت نداره , فکر کنی خبریه :)))

اما می دونی موفرفری من  , دلم می خواد امشب برات یه دعای کنم که شاید هیچکس معنی این دعام رو نفهمه جز خودت و خدای خودت

خدایا موفرفری من رو انسان قراره بده و هیچوقت تنهاش نزار :))))

:)) موفرفری من , این چند وقته اینقدر دلم از نبودت فشرده شده بود که دلم می خواست به جای موفرفری ملقبت کنم به مو اسکاچی.

بعد مدام با هر بهانه ای صدات بزنم 

مو اسکاچی جان , خسته ای. چای می خوری??

عزیزم , این رنگ لباس بهت نمیاد. اون لباس چهارخونه ای که داری بیشتر به موهات می اد اسکاچی عزیز تبسم :)))

.......

عزیزم, دلم با بهونه و بی بهونه فقط لبخند و تبسم و صبر می خواد. درسته که دلم اغوش تو رو می خواد اما دید محدود تبسم به زندگی نمی تونه دلیل نیامدنت رو درک کنه.

صبر می کنم عزیزم

اسکاچی فرفری عزیزم, تو هم صبر کن و منتظر تبسمت بمون.

تبسم شاید خسته و دلتنگ و نق نقو و غر غرو و بی تاب بشه اما همیشه به درخشندگی خورشید و گرما و زیبایش اعتقاد داره. :)))

و اما در اخر اضافه می کنم

اگر دستم بهت برسه 

:)))))



شبت خوش نازنین مو اسکاچ زده من :****

سلام زندگی من :)))

سلام مرد زندگی من

یک روز دیگه گذشت :)) 

تازگیا یه فکر عجیبی افتاده به جوونم 

وقتی فکر می کنم که ممکنه تو همین فردا ی روزگار بیای و وارد زندگیم بشی. با خودم می گم نه نه

فردای روزگار زوده , خیلی زود 

من کلی کار انجام نشده دارم. 

و یکدفعه کلی کار به ذهنم خطور می کنه که تا به حال حتی به فکر انجامشون هم نبودم. اما وقتی فکر می کنم نکنه تو امروز و فردا سر و کله ات پیدا بشه

این کارها می شه جز الوویت های زندگیم :)))

نه اینکه تو در این سی و سه سال زندگیم تشریف اوردی برای همین دچار اظطراب اومدنت شدم :///

نگاه نگاه

اش نخورده و دهن سوخته شده حکایت نیومدن تو و دلشوره اینکه اگر بیای من چیکار کنم?

:))) می بینی مرد من

تبسم بانو برای خودش حسابی کولی بازی در میاره و طاقچه بالا می زاره.

فکر کن یه روز بیای خواستگاریم و بگی بانو تبسم با من ازدواج می کنی?

منم هول کنم و بگم کلی کار انجام نشده دارم که باید انجام بدم

تو هم متعجب بپرسی چیکار عزیزم?

منم بگم 

هومممممممممممم

اهان یادم اومد می خوام درس بخونم :)))

نخند مرد م

نخند عزیزم

مطمن باش وقتی بیای اینقدر  پر از دلهره ام که خودم پشت هر بهانه ای مخفی می کنم.


دوستت دارم مرد نازنینم و شبت خوش عشق من :****

سلام مرد من :))

سلام عزیز عزیز عزیزترینم

خیلی طول کشید که بشم تبسم سابق و بتونم مثل قبل با هم اخطلاط کنیم.

قدیما تبسم قهقهه می زد 

می خندید و برات می نوشت :)))

شدم همون تبسم قدیمی با یه لبخند عتیقه و زیر خاکی کنج لباش :))

عزیزم عزیزم

مرد من , موفرفری من , نوشتن برای تو عالیه.

کاش من همونقدر که در نوشتن جسور بودم در حرف زدنم جسور بودم 

:))) دلم جسارت می خواد 

از اون مدل جسارتا که طعم اغوش تو رو داره .

زندگی اینقدر با ارزش هست که لحظه لحظه اش رو باید لذت برد و عاشقی کرد.

:)))  اگر یک روزی بهم رسیدیم یادم باشه جوری موهای فرفریت رو بهم بریزم که تا به حال در دنیا هیچ تبسمی به این شدت موهای موفرفریش رو بهم نریخته باشه.


موفرفری من تبسمت با یه دنیا حرفای نوشته نشده گوشه ای از این کره خاکی منتظرته تا تمام اون حرفا رو با نوازش های عاشقانه در قلبت حک کنه.

:)))


یه شب دیگه گذشت و ما کنار هم نیستم.

این شب هم مثل تمام شبای گذشته بر تو خوش

:*****

شباهت :)

سلام عزیزم

روزای زیادی میرند و می اند و من هر روز بیشتر شبیه سایر دوستای مجردم می شم.

یه دوست دارم که لبخند زیبای داره عاشق خطاطی هست و من بد خط تازگیا مدام تمرین خط می کنم.

یا اونیکی دوست مجردم که روحیه فوق العاده ای داره و کلی انرژی و پر از زندگی هست کشیده شده سمت خیاطی در ست مدتی هست که هرزگاهی منم با خیاطی اروم می گیرم.

ما دخترا وقتی که عشق زندگیمون رو پیدا نمی کنی.  چقدر شبیه هم می شیم. 

و این شباهت من رو می ترسونه :))

از اینکه دختری بشم که جای خالی تو رو با عشق با خیاطی و خطاطی و اشپزی پر می کنه می ترسم.

می ترسم این نشونه اروم و قرار گرفتن من باشه و دیگه با تمام وجودم نخوام

نه اینکه نخوام 

زندگی کنار تو و بچه هام با تمام وجود می خوام اما واقعا دلم نمی خواد شبیه دختری بشم که خودم رو با گلدوزی کنج خونه مشغول می کنه. 

عرضم خدمت شما اقای خودم که فعلا دارم نعناع خشک می کنم و.همینجور پیش بره کار به رب انار گرفتن هم می کشه. :)))

زن مخلوق عجیبی هست عزیزم.


زن حتی اگر ازدواجم نکنه

برای کلماتی که روی کاغذ خطاطی می کنه

برای پارچه های رنگی که می دوزه 

مادری می کنه و بهش عشق می ورزه .


دوستت دارم عزیزم :)))

سلام عزیز تبسم :))

سلام مرد من :))

می دونی مرد من قبلا که دنیا خیلی کوچیک بود. ادما می نشستند روبروی هم در دل غارها و شروع به حرف زدن می کردن.

یه روز ادما تصمیم گرفتن حرفاشون رو به کسایی بزنند که بعد اون ها پا به حیات می گذارند.

شروع کردن دیوارهای غار خط خطی کردن و داستان نبردشون با حیوانات روی دیوارها کشیدن. :))

فکر کن اگر من می خواستم داستان موفرفری روی دیوار غار تصویر کنم که تبسمش منتظرش هست.

چه تصاویری که نمی کشیدم .

تو رو نشسته کنار اتیش روی لبه یک پرتگاه بلند در تاریکی شب می کشیدم که چشم دوختی به اسمون.

:)))

چقدر خوبه که نوشتن اختراع شد مگر نه عزیزم?

دیگه لازم نیست حتما روبروم نشسته باشی تا من باهات حرف بزنم.

اصلا برای همین نوشتن اختراع شد

برای وقتی که توی روبروم نباشی و من احتیاج به حرف زدن داشته باشم و نوشته هام صدا می شند و به توی می رسند که حتی نمی دونی کی هستی?

اینجوریاست که نوشتن راهی می شه برای حرف زدن با کسایی که حتی نمی بینشون

حتی بعد فوت مان هم می تونیم با دیگران حرف بزنیم.

اینجوریاست که سعدی و حافظ با تبسمی حرف می زنند که حتی ندیدنش .

اینجوریاست که تبسم با موفرفری حرف میزنه که ندیدتش

می شنوی?

کلماتی که نوشتم رو می شنوی?

من اینجام موفرفری, درست روبروی تو نشسته در دل کلمات :)

ها ها ها ها, نخیر اصلا هم ننشستم 

بلکه دراز کشیدم و در حال تایپ کردن برای جناب عالی هستم :)))

دلم برات یه ریزه شده 

نمی گی دل من کوچیکه 

نگاه نگاه برای اینکه باهات دو کلمه حرف بزنم چه فلسفه ای اومدم :)))

خوب شد  دیگ فلسفه ام سر رفت. 

اوووف

کجای خوب? :))))

اینقدر خودت رو پشت کلمات مخفی نکن. 

من این چند وقته به خیلی چیزا فکر کردم

به اینکه وقتی می خوام بیام سر قرار با تو دیر کنم. :)))


 وقتی به اندازه کافی دیرم شد قسمتی از مسیر رسیدن به تو رو شروع کنم به دویدن تا سریعتر از عقربه های ثانیه شمار حرکت کنم و زود زود بهت برسم. :))

و تو با حیرت به من نگاه کنی که نفس نفس زنان دارم بهت نگاه کنم و  در دلت بگی چقدر بر افروختگی لپات بهت میاد عزیزم.

ببین دیگه من چه خیالبافی ام :))

اصلا شما مردا معلوم نیست به چی فکر می کنید?

:)))

شانس بیارم غر نزنی :))

تو که غرغرو نیستی?

هستی?

نه نیستییییییییییی :)))

من عاشق دویدنم وقتی مقصد تو باشی. 


عزیزم نگاه گرمت رو روی صورتم حس می کنم

کدوم گرما بخش ترن اشعه خورشید یا نگاه تو?

گرمای نگاه تو تمام وجودم رو اتیش میزنه :)))))

 

دلم برات یه ریزه شده بود من تو رو از نگاهت می شناسم وقتی بیای

دوستتت دارم عزیز دلم


شبت بخیر مرد من :)))

بوس به چشمای که من رو در انتظار گرماش ذوب کرد

:******

سلام موفرفری من :****

سلام موفرفری تبسم :))


عزیزم امروز برای اولین بار حس ات کردم.

حس ات کردم که کنارم دراز کشیدی و با یه صدا مردونه خطابم قرار دادی :))

صورتم رو بر گردوندم و نگاهت کردم 

بهت گفتم هیچوقت اینجوری تصورت نکرده بودم.

گفتی چه جوری?

گفتم یه مرد با سبیل های پر پشت و ابروهای هشتی و پر پشت با چشای نافذ و صدای گرم و گیرا و پخته :))

با یه لبخند فوق العاده

می خندی و می گی بده یا خوب این تصورت?

چشمام و می بندم و می گم کاش تصورت هیچوقت از کنارم نره و همیشه کنارم بمونه.

حس می کنم بدنت از جنس هواست هر لحظه امکان محو شدنت هست

می گی نگفتی خوبه یا بد?

زل می زنم به موهای پر پشت ات و می گم فقط تا به حال تصورت نتونسته بودم بکنم.حداقل اینقدر شفاف نتونستم تصورت کنم این برام مهمه.

بدنت از زمین حالا فاصله گرفته پاهات ناپدید شده و بین زمین و اسمون در فاصله ده سانتی متری زمین معلق موندی

می خندی دیگه حرف نمی زنی

منم که زل می زنم به چشمات و از خنده ای که داره محو می شه از روی صورتت می خونم که می گی

اما من همیشه تو رو همینجوری تصور می کردم

یه دختر با چشای درشت و لبای قلوه ای :))

حتی از تصور اینکه تو , توی ذهنت به لب هام نگاه می کنی و توصیفشون می کنی غرق خجالت می شم.

دلم می خواد شروع کنم به غر غرو و بگم از لبام تعریف نکن.

هیچوقت دوست نداشتم مردی از لبام تعریف کنه

از چشام می خونی حرفم و با لبخندی محو تر از قبل , اشاره می کنی به لبام و دستات رو زیگزاگ روی لبام به حرکت در میاری

می خندم و به تو زل می زنم که محو می شی

دست می کشم روی لبام, لبای که حتی تو هم فهمیدی دوخته شده 

لبام رو از هم باز می کنم و می گم حق با تو هست لبای من همیشه دوخته است درست وقتی که باید باهات حرف می زدم و می گفتم دوستت دارم 

حرفی نزدم و گذاشتم محو شی. 




خاطرت در خاطرم هست گرچه محو :)))

دوستتتتتتت دارم مرد من 


شبت خوش عزیزم 

خوب بخوابی و خواب دختری با تبسمی محو بر روی لبانش رو ببینی :***

سلام موفرفری عزیزم :**

سلام عزیزم

یه روز دیگه از روزای خوب خدا گذشت :))

ببخش که این چند وقته کمتر نوشتم


عزیزم کاش امروز من سکوت می کردم و تو حرف می زدی

کافیه فقط چشام رو ببندم و گوش بدم به صدای قلبم :***


چشام رو الان بستم و فقط یک جمله از زبونت شنیدم

"سلام لیلی من"


کاش بیشتر باهام حرف میزدی 

با تبسمت بیشتر حرف میزدی :))

اما تو فقط با لبخند نگام می کنی

نکنه تو هم مثل منی

ساکت, خیلی ساکت, درست در لحظه ای که باید حرف بزنی ساکت ساکتی :)))


چرا سکوتت رو با مدام صدا کردن اسمم شکستی

هان???? 

" لیلی, لیلی,..... لیلی"


می دونی موفرفری,دلم می خواست خیلی حرفا از زبونت بشنوم 

می دونی دلم می خواست بهم بگی دوستت دارم تبسم :))


اما تو در حالیکه بغلم کردی

لبانت کنار گوشم اوردی و زمزمه وار ازم پرسیدی

دوستم داری لیلی? 

:)))


یه امروز که ازت خواستم تو باهام حرف بزنی

ازم می پرسی دوستت دارم?


من تو رو

زندگی در کنارت رو

و خانواده ای که با هم می سازیم را با تمام وجودم دوست دارم


ای مرد جانم 

الان بهت چی بگم

الان که دیگه کاملا سکوت کردی و حتی وجودت رو کنارم حس نمی کنم

الان بهت چی بگم :)))


کاش الان کنارم دراز کشیده بودی

اونوقت بهت می گفتم چشمات رو ببندی تا  بهت یاد بدم چه جوری از اسمون پر ستاره ای که همیشه توی ذهنم تصور می کنم یه ستاره بچینی.

اینجوری شاید غم و غصه و سنگینی و خستگی روزانه ات رو کمتر حس می کردی و می تونستی حداقل به اندازه یه جمله بیشتر باهام حرف بزنی


کاش فقط بهم می گفتی خیلی زود میام لیلی من

تا تو یه ستاره بچینی من اومدم لیلی



:*** دوستت دارم موفرفری جان

تبسمت تو رو به اندازه تمام ستارهای چیده شده داخل سبد زندگی ایش دوست داره. 


شبت خوش عزیز تبسم :****


* لیلی اسم واقعی من

* :)


سلام جانم :))

سلام جانم

نفسم

عمرم :)))

امروز دلم کوه می خواست

وای که چقدر هوا سرد است. :)))

کاش میشد رفت کوه و بر گشت

اصلا دلم می خواد توی دل طبیعت چادر بزنیم من و تو 

موفرفری جانم :)))

کنار یه رودخونه و زیر درختی که بر گاش ریخته چادر بزنی و از داخل چادر به جریان رودخونه نگاه کنی و در حالیکه دور خودت پتو پیچیدی و لرز کردی گوش بدی به صدا برخورد موج های اب به سنگ های ته رودخونه

کمی اونورتر اقای خونه ات داره کباب باد می زنه و دستاش رو روی اتیش گرم می کنه

و اون لحظه با خودم فکر می کنم من در کنار موفرفری ام خوشبخت ترین تبسم دنیام :))))


می دونی عزیزم

هنوز حس یه دختر جوون رو دارم که دلش عشق و عاشقی می خواد

هنوز پر از رنگ و نور ام

پر از خنده

عاشق سکوتم. 

عاشق دیدن 

:))) دلم یه زندگی هدفمند می خواد

دوستت دارم مرد من 

لبات پر از خنده

چشات پر از عشق و حمایت و مردانگی

دستات محکم و گرم

و اغوشت که پر ا ز اطمینان هست


حالا همه اینا یه طرف

اون کباب ها رو پشت و رو کن نسوزههههههه

توی این سرما یخ زدیم دیگه گشنه نمونیم :))))


شبت خوش عزیزمممممم :****

سلام موفرفری جان :***

سلام مرد من

چند روزی هست که خیلی خوشحالم

چون به یکی از ارزوهام دارم می رسم :))))

من خیلی خوشبختم :)))))

ارزو داشتم ظاهرم ( منظورم صورتم, موهام, ارایشم و.مهم تر از همه احساسم) منو شبیه زن ها بکنه.

همیشه حس می کردم به اندازه کافی زن نیستم.

موهام کوتاه بود

حتی ارایشم این حس خوب زن بودن رو بهم نمی داد.

:))) اما چند وقته حس می کنم 

وای من چقدر دارم شبیه زنها میشم.

فکر می کنم یه حس درونی هست. :))

الان فقط لبخند دلبرانه کم دارم بزنم که با سعی و تلاش , لبخند هم جز وجودم می کنم و به زنانگی های وجودم اضافه می کنم.

می دونی عزیزم , چی باعث شد که حس زن بودن کنم.

همش تغییر در ظاهرام نیست بلکه انجام کارهای کوچیک خونه با عشق هست.

پختن غذا برای خانواده با عشق, انگار که لذت بخش ترین کار دنیاست :)))

موفرفری من

زن یعنی عشق و احساس, اینا رو از زن بگیری , زندگی از زن گرفتی. 

:))) راسی موفرفری جانم,  تو الان کجایی?

تازگیا داره ازت یه تصویری توی ذهنم شکل می گیره.

به نظرم چهره مصمم و جدی داری :))

عزیزم 

خیلی دوست دارم 

می دونی امروز رفتم پلاس, پست های دوستام رو خوندم .

اما نه پستی گذاشتم و نه نظری برای دوستام گذاشتم.

دلم برای تک تکشون تنگ شده 

اما در خودم این توانایی نمی بینم در حال حاظر برگردم پلاس. 

:) برگردم چی بگم?

قبلا کلی مقاله می خوندم و با دوستام در مورد خیلی مسایل حرف می زدم.

البته لازم به ذکره بیشتر توی پلاس سر به سر دوستام می ذاشتم :)))

و گرنه اصلا از بحث کردن خوشم نمی اومد.

اما الان, نمی دونم دقیقا باید توی پلاس چه کاری انجام بدم.

:))) موفرفری جان, الان کاملا معلومه که دلم برای پلاس تنگ شده?

شبت خوش عزیزم :**

سلام جناب موفرفری :))

سلام عزیزم

:)) می دونی موفرفری جان, حتی نمی تونم یک لحظه هم به این فکر کنم که دست از تلاش برای رسیدن به تو بردارم.

هر وقتم به این فکر می کنم که نباید نا امید بشم . یاد خاطره ای از زمان بچگی ام می افتم.

در روزگار خیلی دور که من یه دختر بچه بودم. با خانواده رفتیم جاده شمال و کنار یه رودخونه اتراق کردیم.

از قضای روزگار یکی از دمپای های پلاستیکی ( که خیلی بزرگتر از پای ما بچه ها بود) از پای من یا خواهر و برادرم ( یادم نمیاد پای کدوممون بود)  وقتی داخل رودخونه داشتیم راه می رفتیم  در اومد .

و جریان اب داشت دمپای مذکور رو با خودش می برد . 

که بنده یک عدد چوب از لب رودخونه پیدا کردم و به موازات رودخونه شروع کردم به دویدن.

من بدو , دمپای بدو :))))

از اونطرفم , مدام پدر و مادرم صدام میزدن ولش کن بیا

مگر من ول کن بودم :))

بلاخره دمپای مذکور رو با همون یک تیکه چوب از اب کشیدم بیرون :))

می دونی موفرفری عزیزم

هر وقت خواهرم یا برادرم بهم می گند ول کن از سن ات گذشته ازدواج کنی

یا کی با ازدواج خوشبخت شده که تو.دومیش باشی

یاد خاطره دمپایی مذکور می افتم :))

اون لحظه که داشتم دمبال دمپای می دویدم به هیچ صدای که می خواست منصرفم کنه گوش نمی دادم.

فقط یک چیز ته ذهنم بدو

دمپای رو باید از رودخونه پس می گرفتم 

:)) می دونم موفرفری جان, شاید برات خنده دار باشه اما تمام لحظاتی که به رسیدن به تو فکر می کنم تصویر اون دمپای در ذهنم پر رنگ میشه.

:)) یعنی ملت شعر عاشقونه می خونند و دلشون عشق می خواد. منم یاد دمپایی می افتم و دلم رسیدن به تو رو می خواد :)))

پس منتظرم باش عزیزم تا با چوب بیام سراغت و از رودخونه تجرد بکشم ات بیرون

والا 

چیه توقع غیر این داری? 

خجالت بکش نزدیک چهل رو داری اما دست از تجرد ور نداشتی 

:)))) عزیزم هر جا چوبی دیدی یاد من بیفت 

یاد دستی که اون چوب گرفته و به سمت دراز کرده بیفت 

:*** دوستت دارم موفرفری جانم 

یادم باشه کادوی اولین سالگرد ازدواجمون یه جفت دمپای فرد اعلا بهت کادو بدم

شبت خوش عزیزترینم :******


سلام عزیزم :))

سلام مرد عزیز من :))

من حالم خوب است ولی  کمی دلتنگم :)

می دونی موفرفری جان همیشه دلم می خواست اگر یک پرنده بودم یک پرستو باشم

هر بار فقط در ذهنم حرف از رفتن میزنم. من یک پرستوی مهاجرم

باید برم و برم و برم :))

زندگی من می دونم که شاید عجیب باشه 

اما دلم مهاجرت می خواد منظورم رفتن به خارج کشور نیست. رفتن به بی نهایته , رفتن بدون هیچ محدودیتی, رفتن به هیچ جای خاصی مد نظرم نیست 

فقط برم و بدونم که دارم میرم برام کافیه.

همیشه رسیدن,  به ادما ارامش میده اما رفتن هست که به من ارامش میده

:)) موفرفری جان, زندگی من همینه

امروز با خودم خود درگیری پیدا کرده بودم و با خودم می گفتم چرا من فکر می کنم قشنگم ?

من یه دختر عادی ام :))

اصلا چرا باید همچین موضوعی مهم باشه.

من فقط می خوام برم و برم

کوله پشتی ام رو بردارمو فارق از تمام واقعیتای دنیای , خالی از هر فکر و خیالی فقط برم

بدون اینکه فکر کنم عادی ام یا زیبا?

زندگی ام به کدام سو داره میره?

تا کی فرصت مادر شدن دارم?

اخه چه جوری مردی وارد زندگی من میشه? من که تنهام, اخه چه جوری موفرفری ام رو پیدا کنم یا اون منو پیدا کنه?

درسته می خوام برم اما می خوام بی هیچ فکر و خیالی برم.

برم و هیچ اندیشه ای همراهم نباشه

فقط من باشم و کوله پشتی که کفایت این سفر رو بکنه

:))) حتی با خودم تصور می کنم چشام هم باید توی این سفر حالت خاصی داشته باشه

یه نگاه خاص که انگار نگاهت خیلی عمیق هست و به مسله خاصی فکر می کنی اما فقط خودت می دونی ته اندیشه ات هیچ فکر خاصی وجود نداره. 

:))


من بروم بخوابم و در خوابم شاید من و تو......

شبت خوش نازنینم :***


الان که اینا رو نوشتم ته دلم ترسیدم که برم و از دست بدم. تمام زندگی که با شوق و ذوق دارم سپری ایش می کنم.

با خودم گفتم حتی فکر رفتنم یه ناسپاسی هست

و شاید یک گناه نابخشودنی 

سلام عزیزم :)))

سلام عزیزم :)))

بفرما برشی از کیک زندگی تبسم رو با قهوه میل کن.

عزیزم امروز می خواستم از یه قسمت کوچیک از زندگیم برات بگم :)))

یه قسمت شیرین از زندگیم :)

می دونی موفرفری جان, چند روز پیش بود داشتم دفتر خاطرات مربوط به سال های نوجوونیم رو ورق می زدم.

دیدم در دفترچه خاطراتم نوشتم که خیلی خیلی دلم می خواد عروس شم. ولی مطمنم که ازدواج من دیر به وقوع می پیونده.

این چیزی بود که در حدود ده سال پیش نوشته بودم عزیزم :)

خنده دار بود تا الان فکر می کردم من تا سن سی سالگی اصلا به ازدواج فکر نمی کردم :)))))

غش کردم از خنده, واقعا باورم نمی شد ده سال پیش نوشتم . دیر ازدواج می کنم اما ارزو دارم عروس شم.

موفرفری شاید باورت نشه اما من همه چیزای قشنگی که الان در زندگیم دارم سخت و دیر به دست اوردم.

:))

زندگی من پر از دیر به دست اوردن هاست عزیزم

:)))) 

برای همینه که در زندگیم هیچ چیز رو به اندازه ازادی دوست ندارم. اگر ازاد بودم زندگی برام شکل دیگه داشت. 

شاید تا به حال حتی پرواز هم کرده بودم :)))

ازادی برای من خیلی معانی داره. 

ازادی برای بدست اوردن

ازادی برای لذت بردن از زندگی 

ازادی برای حق انتخاب داشتن.

و مهم تر از همه ازاد بودن برای عاشق شدن.

:)))

نمی دونم موفرفری من, چند روز دیگه باید بگذره تا من کنار تو باشم عزیزم

کلی حرف دارم که بهت بزنم

کلی داستان های قشنگه که باید با هم خلق کنیم.

سبکتر از همیشه ام عزیزم, بیا و در اغوشم بگیر و ببین چقدر بی وزنم :****


شبت خوش مرد من:)*****

سلام عزیزم :))))

سلام عزیزم

امروز رفتم حموم و الان حس نو بودن دارم.

انگار شدم یه تبسم نو :))))

راسی اقای همسر امروز رفتم یه شال سفید سفید سفید خریدم. از این شال سفید برفیا, رنگش عین برفه

:)))

دوستم که عروس شده بود یدونه از این شالها سرش کرده بود.

منم تا عین اون شال رو دیدم خریدم و همونجا سرم کردم.

وای نمی دونی چه حس فوق العاده ای داشت با همون یه شال سفید عروس شدم :))))

کلی ذوق کردم برای خودم

بعد اومدم خونه و یه ارایش ملایم کردم و شالم رو سرم کردم و تمام چراغهای خونه رو روشن کردم.

تند تند از خودم عکس می گرفتم :)))))

بهترین عکسام اونای بودن که بینی ام اصلا توی عکس نیفتاده بود :))))

باقی عکسا که تمام صورتم افتاده بود داغون بودا 

داغون

:)))

موفرفری جان من دلم می خواد کنارت ارامش داشته باشم.

ارامش

حتی اگر یه زندگی متوسطم کنارت داشته باشم خوشحالم. 

من ارامش کنارت می خوام

می خوام دوستم باشی.

می دونی موفرفری جان, من تا به حال مجرد موندم

چون درک درستی از زندگی مشترک نداشتم

نمی دونستم چی واقعا می خوام

اما الان می دونم دلم می خواد در کنار هم به ارامش برسیم  :))))

من همسر و دوست خوبی برات میشم.

دوستتتتتتتتتتتتت دارم عزیزم

عزیزم 

عزیزم

:*****

شبت پر از دلتنگی

والا

مگر اینکه دلتنگم بشی, بیای دنبالم :))))