صدام کنید لیلا
صدام کنید لیلا

صدام کنید لیلا

سلام جانم :))

سلام جانم

نفسم

عمرم :)))

امروز دلم کوه می خواست

وای که چقدر هوا سرد است. :)))

کاش میشد رفت کوه و بر گشت

اصلا دلم می خواد توی دل طبیعت چادر بزنیم من و تو 

موفرفری جانم :)))

کنار یه رودخونه و زیر درختی که بر گاش ریخته چادر بزنی و از داخل چادر به جریان رودخونه نگاه کنی و در حالیکه دور خودت پتو پیچیدی و لرز کردی گوش بدی به صدا برخورد موج های اب به سنگ های ته رودخونه

کمی اونورتر اقای خونه ات داره کباب باد می زنه و دستاش رو روی اتیش گرم می کنه

و اون لحظه با خودم فکر می کنم من در کنار موفرفری ام خوشبخت ترین تبسم دنیام :))))


می دونی عزیزم

هنوز حس یه دختر جوون رو دارم که دلش عشق و عاشقی می خواد

هنوز پر از رنگ و نور ام

پر از خنده

عاشق سکوتم. 

عاشق دیدن 

:))) دلم یه زندگی هدفمند می خواد

دوستت دارم مرد من 

لبات پر از خنده

چشات پر از عشق و حمایت و مردانگی

دستات محکم و گرم

و اغوشت که پر ا ز اطمینان هست


حالا همه اینا یه طرف

اون کباب ها رو پشت و رو کن نسوزههههههه

توی این سرما یخ زدیم دیگه گشنه نمونیم :))))


شبت خوش عزیزمممممم :****

نظرات 2 + ارسال نظر
آقا مهدی و شیوا خانوم یکشنبه 4 بهمن 1394 ساعت 22:25

سلام

آخ آخ.... آی گفتین ، در مورد کباب...خخخخ

نمی دونم چرا ما ایرونی ها عشق کبابیم،آخه وضعیت خودمونم شاید مثل همون کباب....(:
هر وقت بیرون میریم با خانواده، ما هم مثل همه به واسطه سیخ و کباب..... به استقبال تفریح و شادی.... می رویم، اصلا نمی دونم چرا از همون لحظه خروج از خونه تا لحظه ورود به خونه همش داریم می خوریم، برای ما که این شکلی، تفریح معادل = با خوردن چیپس+پفک+بستنی+آبمیوه+تخمه و آجیل+میوه+یک ناهار یا شام خیلی پر کالری+.... و تا لحظه ورود به خونه ماهیچه های صورت و فک در حال تحرک اند...خخخخ
آرزوی شما ،آرزوی زیاد سخت و نشدنی نیست، خیلی هم معقول ، و دور از ذهن هم نیست، موفرفری خیلی خوشبخت که یک خانوم خوبی مثل شما داره....

سلام
چه خوب که اسمتان رو در وبلاگم بصورت یک زوج که کنار همید می بینم :)
اقا مهدی و شیوا خانم

گردش و تفریح در دل طبیعت مگر بدون کباب هم میشه? :))
داشتن یه خانواده خوب بزرگترین نعمت دنیاست.
امیدوارم زندگیتون سراسر شادکامی باشه
:))

ماری یکشنبه 4 بهمن 1394 ساعت 22:17 http://my-colory-experiments.blogsky.com/

عزیزم من قربون بیرون شهر رفتنت بشم
جای ما رو هم خالی میکردی

سلام خانمی
بنده خدا موفرفری تمام مدت که کباب باد می زد و دور برم می گشت و بهم نگاه می کرد تا حرفی بزنم.
:)) من اما فقط نگاش می کردم.
انگار واژه ای ندارم باهاش ارتباط برقرار کنم.
می دونی که سکوت زنها مردا رو دیوونه می کنه.
دفعه بعد سعی می کنم باهاش حرف بزنم :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد