صدام کنید لیلا
صدام کنید لیلا

صدام کنید لیلا

سلام موفرفری جانم :***

سلام موفرفری عزیز من :)))

با خودم می گم کاش تبسم تو هم مثل بقیه ادما می امدی و از روزمرگی هات برای موفرفری می گفتی. 

اونوقت با خودم می گم مگر من چه کار خاصی در طی روز می کنم?

برای همین تصمیم گرفتم کارهای که امروز کردم برات بنویسم موفرفری جان:) تا خودت در مورد یه روز عادی تبسم قضاوت کنی.

صبح زودتر از معمول از شدت سرما بلند شدم.

به مامان صبح بخیر گفتم و دوباره زیر پتو خزیدم.

و یه جورایی خودم رو زیر پتو گلوله کردم.

من تخت خواب ندارم. مامان گفت بخرم اما من گفتم موفرفری به زودی میاد خواستگاریم و بی خودی پول برای خرید تخت ندیم :)))))

اینجوریهاست که زمستون از شدت سرما کبود میشم :)

ساعت نزدیکای 11 بود که با صدای خواهرم از خواب بلند شدم و رفتم پیاز و رب انار بگیرم برای فسنجون :)))

یک ساعتی دور خودم چرخیدم تا اماده بشم برم بیرون.

بعد از خرید رب انار و پیاز و کلی خوراکی دیگه برگشتم خونه.

با خودم فکر می کردم اگر من برم سر کار یا ازدواج کنم کی خریدهای خونه رو می کنه? :)

وقتی رسیدم خونه دیدم خواهرم داره راه پله های جلوی واحدمون رو طی می کشه.

اینقدر کثیف بود راه پله ها که نگو و نپرس.

منم به خواهرم کمک کردم و بعد با مامانم دوباره رفتیم خیابون . از رفاه دو کیلو مغز گردو خوروشتی با قیمت 25 تومن خریدم. مفت بودا مفت :)))

اومدم خونه و پاکش کردم و در اب خیسش کردم و رفتم به باقی خوابم برسم :)))))))

البته ناگفته نماند هر یک ساعت یکبار بابت هر چیزی که به فکرم می رسید غر میزدم.

زنی که غر نزنه , زن نیست که والا :))))

اصلا بنده تبسم هستم. یک غرغر بانوی درجه یک :)))

از خواب بلند شدم و به وبلاگ و تلگرامم سر زدم و گردو ها رو در اب میوه گیری ریختم و خیلی هم خوب خرد شد. 

:))) بعدش گردوها رو بسته بندی کردم و در اخر هم نود الیت به تعداد سه عدد درست کردم با خانواده میل فرمودیم.


این بود یه روز خیلی عادی تبسم :)))

شبت خوش عزیزم

تا یادم نرفته بگم. نوشتن برای تو این روزهای عادی ام رو رنگ و روی دیگه داده. 

دوستت دارم

فقط فقط خواب منو ببینی :))))))

:****

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد