صدام کنید لیلا
صدام کنید لیلا

صدام کنید لیلا

سلام همسری جان

دارم فکر می کنم به خیلی کارها و خیلی چیزا

فکر می کنم بشینم و بنویسم.

نوشتن همون کار مورد علاقمه

اما همسری جان با خودم می گم بچه گونه نیست بخونم و بنویسم و......

در حالیکه زندگیم هیچ به هیچه.

نه کاری و نه زندگی و نه ... :)))

تا وقتی زندگیم سر و سامون نگرفته، گیج گیجم و نمی دونم چیکار کنم.

توی وضعیتی هم هستم که تا دو ماه نمی تونم برم دنبال کار، اسیرم اسیر  و صد البته ازاد :)))))))))))))


چیکار کنم، چیکار نکنم، چیکار چیکار..........

فکر کنم توی سر شما همسر محترم یه مغز درجه یک هست که می تونه کمک ام کنه .

به نظرت چیکار کنم

بی تابم

هی می گم عقبم عقبم عقبم 

می ترسم تا یکی دو سال دیگه تمام دوستام بچه داشته باشند و من حسرت یه بچه کوچول رو داشته باشم.


تازگیا ذهنم فقط با عدد و رقم کار میکنه

من چند سالمه؟

اگر 20 سالگی بچه داشتم تا 5 سال دیگه یه بچه دانشگاه رو داشتم.

://///


گرچه قرار نبود بیست سالگی مامان بشم.

مسخره است

نشستم خودم رو زجر میدم با افکار بیهوده..........


یه چیزی که خوب توی زندگی فهمیدم اینکه ادم نالان چه زندگیش سر و سامان داشته باشه و چه نداشته باشه، ناله اش رو می کنه.


می دونی من شادم حتی وقتی تو نبودی، حتی وقتی کمبودت رو توی زندگیم حس کردم باز هم شاد بودم و سعی کردم شاد باشم و پر روحیه، فقط بحث زمان هست.

زمان سخت می گذره وقتی تو در کنارم نباشی.

زندگی عجیبی دارم.

همسر جان می دونی.

می ترسم یه روزی بیاد که این سوالای که من از خودم می کنم. تو از من بکنی

بگی تبسم چرا اینقدر بیهوده زندگی کردی؟؟؟؟

دلم می خواد ادم ارزشمندی باشم.

می فهمی همسری


دوست دارم به چشم تو ارزشمند باشم. منو به خاطر شخصیت ام بخوای

ارزشمند از نظر شخصیت و اخلاق و فکر و ارزش ها

 و برای همین باید سعی کنم در درجه اول ارزشمند باشم.

یه زندگی هدفهمند.



می دونی تو باید منو بخوای. من واقعی ایم رو.

منو فقط به خاطر خودم بخوای به خاطر درونم

:))))


اما فکر می کنم کم گذاشتم برای خودم.

برای بودنم

برای هستنم



بروم ببینم چه هستم و چه نیستم.

شاید این وسط یه چیزای فهمیدم

ای بابا :///








سلام همسری

سلام همسری جان

شبت بخیر

خوب بخوابی عزیز من

:***

سلام کچل مو فرفری من :**

خوابم میاد سخت :))

اینقدر خوابم میاد که گفتم برات ننویسم و بگیرم بخوابم.

:**

اینقدر صورتت رو در چهرهای متفاوت توی ذهنم ترسیم کردم که نگو و نپرس :)



همسری به چند تا جمله بالا توجه کن.

توجه کردی????

خوب, کاملا مشخصه حرفی ندارم بزنم باهات. 

اما دلم نیومد امشب باهات حرف نزنم و بخوابم.

:///

خوابم میاد خوب 

یه روزی به تبسم نامی می گند با خواب جمله بساز

میگه:موفرفری بگیر بخواب, بزار تبسممم بخوابه

:"))) 

شبت پر از ارامش همسر من

دوستت دارم. 

تبسم :***

معرفی نرم افزار کتاب خوانی برای موبایل.... من خیلی راضی ام. :))))

هزاران کتاب، رمان و مجله در موبایل شما

http://ketabrah.ir/go/37


من نرم افزار کتاب راه داخل موبایلم دانلود کردم.

خیلی هم راضی ام از رمان گرفته تا کلی مطالب طبقه بندی شده مختلف رو داراست.

یه بخش کتابهای رایگانم داره. که کتاب های خوبی از نویسنده های معروف داره.


من خیلی مدت بود نرم افزارهای مختلف رو نصب می کردم روی موبایلم جهت کتاب خوانی. از این خیلی راضی ایم.

قیمت کتاباشهم چون هزینه انتشار نداره خیلی مناسبه. 

سر بزنید و مشتری ایش شید.


سلام همسری جان:***....................... گفتم که بدونی

امروز حالمان خوب است:)))

حرف خاصی ندارم. گفتم بگم  که بدونی حالم خوبه


راسی موفرفری جوون

الان لبخند روی لبامه

گفتم که بدونی


دوستت دارم.

گفتم که بدونی


دنیا هنوز لذتهای بزرگ خودش رو داره. قشنگترینهاش رو

از بودن کنار خانواده ام خیلی راضی ام و از دیدنشون سیر نمی شم.

کاش تو و خانم قاصدکم ( دخترمون) همین الان کنارم بودین و دو تا ادم  دیگه واسه دوست داشتن به زندگیم اضافه می شد. :****


الان لبخند و نگاه گرمت رو روی خودم کاملا حس می کنم.

اما چرا اینقدر دوری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


حوصله ات سر نرفت من اینقدر گفتم دوستت دارم:////


خوب اون زبون رو توی دهنت بچرخون:///


من رفتم به کارهام برسم. کلی کار دارم به جز دوست داشتن تو 


برم به زندگی ایم برسم

گفتم که بدونی





:)) همینطوری ها

شام به عهده مادر بود دیروز

ما کل روز سرگرم انجام کارها بودیم.

سیب زمینی و هویج و گوجه و سیر و فلفل دلمه و کدو را از یخچال بدر اورده بر رویمیز گذاشته. 

از مادر در خواست کرده کل مواد را در قابلمه ریخته اب پز کنند که بسیار هوس , ابپزیجات کرده بودم.

:)))

تاکید بسیار هم کردم گوجه فرنگی را درسته در قابلمه انداخته که بسیار عالی می شود فقط از نظر من ;) 


شب خسته و.کوفته از انجام امور خانه سر قابلمه غذا رفته تا غذای مورد علاقه ام را میل کنم.

تا در قابلمه را باز کردم تا چشم کار می کرد در قابلمه سوپ بود و سوپ :///

انهم از نوع سوپ ماکارونی.

گوجه های نگون بخت را بگو در لابه لای رشته های ماکرونی جا خوش کرده بودن انهم تکه تکه. :///


نگو مادر از کل دستورات پختم , فقط درون قابلمه ریختنش را شنیدن.

سوپ لذیذی بود . جای شما خالی

:)))) حیف انهمه دل صابون زدن هایم. ;)


من یه دیوونه ام ....... به این نتیجه رسیدم باید عاقل شم. ;)

سلام اقای همسر

می دونی جای خالی چی توی زندگیم الان خیلی زجرم میده?

جای خالی عقل

قبلا یه ادم بودم با یه قلب که سنگینی یک سیاهی رو درونش کاملا حس می کردم.

تصمیم گرفتم شاد باشم. دو سال و اندی طول کشید تا شادی قسمتی از زندگیم شه:))))

 الان هم حس می کنم توی زندگیم ادم عاقلی نبودم.

فکر نکردم

خام رفتار کردم

و از همه مهمتر برای لحظاتم ارزش قایل نبودم.


راسی امروز خانمی شادت که اینجانب باشه, می دونی توی باغچه خونشون چی پیدا کرد?


اگر حدس زدی همسری:))))


قسمتی از گل مورد علاقه اش رو که لا به لای بوته طالبی پنهان شده بود پیدا کرد.

برگ بوته طالبی رو کنار زدم و گل قاصدک رو برداشتم.

دو تا قاصدک تپلی به هم چسبیده بودن.

دو تا بودنشون رو به فال نیک گرفتم و ارزو کردم زودی پیدام کنی.

قاصدکهتی به هم چسبیده رو فوت کردم . باورت میشه تا لحظه ای که از دیدم محو شن با هم بودن و از هم جدا نشدن. :))))

چقدر امروز حالم خوب شد , اخه کمی حالم ابری بود. 

اما الان می دونم بهت می رسم.

نشون به نشون دو قاصدکی که برات فرستادم. :)))

امروز روز خوبی بود همسری. 

دوستت دارم کچل مو فرفری عزیزم. 

بی صبرانه منتظر روزی هستم که در کنار هم باشیم و من رسما با کارای عجیبم اعصابت رو به شگفتی وادارم.

;)))***

دوستار لحظات بی اعصابیت همسرت تبسم :)))


سلام همسر جان و بهترین دوستم

چیزی به اسم سکوت از سر اجبار به گوشت رسیده, اقای همسر.

دوستام دارن ازدواج می کنند. 

هر ازدواجی ایم یه سری مشکلات و حرف و حدیث مخصوص خودش داره.

می دونی همسری دوستم یه بچه بیشتر نمی خواست اونم یه دخمل ناز

اما همسر اینده اش گفته که باید یه پسرم بیاره. 

چراش بماند.


فقط می دونم دوستم فقط یه بچه می خواست حالا باید اینقدر بزاد تا پسر شه


برای من اما اینکه دینی ندارم مهمه. می ترسم بیای خواستگاریم و اینقدر خوب باشی که من نتونم از اینکه دینی ندارم حرفی بزنم.

می فهمی چی می گم همسری?

اونوقت شب تا صبح باید عبادتت رو تماشا کنم.

می دونی اقای همسر. برام هضمش سخته ایا بودن من غیر مذهبی در کنار همسر مذهبی درسته :///

عین چی رفتم رو ویبره.... 

دوستت دارم اما انگار همیشه یه موانعی هست.


منو باش از الان نشستم به پیش بینی :)))



سلام همسری جان

پستهای اخریم انرژیم رو به شدت تحلیل برده.

اما یک جایی ته ذهنم احتیاج داشتم این حرفا رو بزنم.


:**

دلم می خواد فقط  پرواز کنم 

سلام همسری :)***

سلام عزیزم

دلم بدجور ابری ایست.

هوای دل تو چطور است مرد من?

بیا با هم حرف بزنیم کمی. 

بزار ببینم حوصله بحث های که به مشاجره ختم میشه ندارم. 

از کارهای امروزم برات می گم.

حواست رو خوب بده اینور


حوصله زیادی ندارم. پس فقط از شام امشب که پختم برات می گم. باقی روز هم بی خیال:))))

امشب کدوی حلقه حلقه شده و همراه با نمک و روغن و زردچوبه ابپز شده داشتیم. بعد اینکه پخت. کشیدم داخل کاسه دو قاشق سرکه زدم بهش. یه پیاز کوچکم روش نگینی کردم و نعناع خشکم اخر سر ریختم روی کل مواد داخل کاسه.

این یکی از غذاهای مورد علاقه منه.

راستش دستپخت من زیاد تعریفی نیست :)))


امیدوارم بلد باشی غذا بپزی.

من عاشق غذاهای مایع مثل سوپ و اش و ابگوشتهای مختلف و ماست هستم. 


امیدوارم دسپختم رو دوست داشته باشی عزیزم

:****

سلام اقای همسری :***

اومدم نق نق بزنم برات.

از حرفای که بهم می زنند.

از متلک های که بهم می گند و حرفای که فکر می کنم متلک به ادمی مثل منه.


اما منصرف شدم از نق زدن :)))

یه مطلبی یه جا خوندم که خیلی برام جالب بود. بزار بگردم و پیداش کنم برات بزارم.

جای نریا همسری. :***



جات خالی رفتیم یه سرچ زدیم و کلی مطلب جالب و نشاط اور گیر اوردیم و خوندیم. اما. مطلب مذکور رو نجستیم :))))

فکر کنم الان ته گرفته باشی روی اجاق انتظار :***


خوب خوب داشتم می گفتم. همه جا پر از کلماتی هست که مانع رسیدن باشه.

اما من فقط به رسیدن فکر می کنم.

و در حد توانم دارم سعی می کنم. 

حد توان منم اندازه یه مورچه شاده ;))

امروز برای رسیدن بهت سعی کردم.

خوشحالم بابتش اقای همسر موفرفری من که دنبال خانم لپی ایش می گرده.


یعنی انگشتم کف چشمات :))



سلام همسری جان جانان:**

وای وای وای سرم رفت. چقدر بعضی مردا غر میزنند.

وقتی یکی زیادی غر میزنه گریه ام می گیره.

اخه ادم چرا شاد نباشه :))))

دلیلی هست ایا?

کار ندارم. کار پیدا می کنم میرم سر کار اینقدر کار می کنم که از کار کردن خسته شم. ایا رواست بشینم غصه بخورم کار ندارم?


ازدواج نکردم. تو هم میای و با هم ازدواج می کنیم. ایا رواست بشینم غصه بخورم چرا 33 دارم و ازدواج نکردم.

ایا ازدواج سن خاصی داره. بعد اون حق ازدواج ندارم که بشینم غصه بخورم. میدونم میای مرد مو فرفری من, تو بدون من نمی تونی زندگی کنی.

تا اینجاشم بدون من زیادی روزگار گذروندی :))

حالا یه عده ادم جمع شدن هی میگند بشین غصه بخور. حرص بخور. ترشیدی . کپک زدی.

قبول کن دیگه کسی نیست. :/

اخ یه تو دهنی محکم می خواند این ادما :))) 

محکم محکما 

باور کن بعضی اوقات فقط از فکر اینکه تو هم یه ادم غر زننده باشی. دیوونم می کنه.

باور کن اگر بخوای غر بزنی یا از در خونه میزارم میرم بیرون یا می گیرم می خوابم.

:))) التماسا غر زننده نباش.

از حالا گفته باشم من ادمی ام که تحت تاثیر گروه و جمعیت و ادمای دیگه رفتار نمی کنم.

توقع نداشته باش رفتارم مثل ادمای دیگه باشه.

:)))) شاد شادم , تو هم بهتره با شادی من شاد باشی. برای خودت می گم اقا جان من :)**

اخ نفسم گرفت . غر بزنی گریه می کنم.

نفسم می گیره. خودت که می دونی ادمی زاد با دم و بازدمی زنده است.

تو هم که نفست به نفس من بسته است. 

اقا جانم فقط اومدم بگم غر زدن ممنوع

همین که گفتم.

بحثم نباشه


وقتی حرف زدن با تو سخت بود.

سلام سلام همسری

یادمه تا پارسال نوشتن برای تو, بی نهایت برام سخت بود.

نوشته هام از سر ذوق نبود. 

اما الان با ذوق و شوق برات می نویسم.

یه حسی در من تغییر کرده روز به روز , بیشتر دلم می خواد صاحب خانواده بشم.

باورت میشه حتی تو رو ندیده و نشناخته دوست دارم.

قبلا که ندیده و نشناخته می خواستم سر به تن مبارکت ..... :))

بگذریم. ;)))

الان راحت برات شیرین زبونی می کنم. از فکر بودن کنارت شادمان می شم.

من قبلا خیلی تلخ بودم. شاید دو سال بیشتره دیدم رو نسبت به خودم تغییر دادم.

قبلا فکر می کردم زشتم. :)))

تازگیا به اون مرحله از خودستایی رسیدم که وقتی یکی از خانمای فامیل گفت من شبیه فلان زن هنرپیشه ام. منم پرو پرو برگشتم گفتم من از اون هنرپیشه خوشگلترم. :)))))

باورت بشه یا نه اقای همسر تبسم 33 ساله از تبسم 27 ساله, هم جوونتره و هم خوشگلتر.

چون خودش رو دوست داره. 

ورزش میکنه. به غذاش توجه می کنه.

تبسم 27 ساله نه خودش رو دوست داشت و نه تو رو.

اما تبسم 33 ساله روز به روز قدر خودش و زندگیش رو بیشتر میدونه.

من از وقتی خودم رو شناختم چیزای جدیدی توی خودم کشف کردم.

مثل نوشتن و دوست داشتن تو عزیزم.

حتی الان خیلی بیشتر از بودن کنار خانواده ام لذت می برم و بیشتر بهشون توجه می کنم.

 واقعا خوش به حالت اقای همسری که من خانمتم.


دوست دارم نازنین مرد موفرفری من.

سلام همسری جان

خیلی خسته ام, شدید خوابم میاد. 

فقط اومدم بهت بگم الان دقیقا ساعت 12 شب کجایی? 

:///

خواب نداری برو بخواب, افرین گل پسر.

منم از زور خواب دارم میرم به عالم باقی 

دیوانه هم خودتی, خودتی , خودتی

بچه هم نیستم.بار اخرت باشه برام زبون در میاری, مرد گنده.

خوابم میاد :)


شبت خوش همسرییییی :****

اسم وبلاگ سرخپوستی جدید من :)))

یک نوجوان سی و اندی ساله در جستجوی  همسری مناسب


یه چیز توی این مایه ها.

یکم طولانی و خیلی سرخپوستی شد.

:))