صدام کنید لیلا
صدام کنید لیلا

صدام کنید لیلا

سلام همسری جان جانان:**

وای وای وای سرم رفت. چقدر بعضی مردا غر میزنند.

وقتی یکی زیادی غر میزنه گریه ام می گیره.

اخه ادم چرا شاد نباشه :))))

دلیلی هست ایا?

کار ندارم. کار پیدا می کنم میرم سر کار اینقدر کار می کنم که از کار کردن خسته شم. ایا رواست بشینم غصه بخورم کار ندارم?


ازدواج نکردم. تو هم میای و با هم ازدواج می کنیم. ایا رواست بشینم غصه بخورم چرا 33 دارم و ازدواج نکردم.

ایا ازدواج سن خاصی داره. بعد اون حق ازدواج ندارم که بشینم غصه بخورم. میدونم میای مرد مو فرفری من, تو بدون من نمی تونی زندگی کنی.

تا اینجاشم بدون من زیادی روزگار گذروندی :))

حالا یه عده ادم جمع شدن هی میگند بشین غصه بخور. حرص بخور. ترشیدی . کپک زدی.

قبول کن دیگه کسی نیست. :/

اخ یه تو دهنی محکم می خواند این ادما :))) 

محکم محکما 

باور کن بعضی اوقات فقط از فکر اینکه تو هم یه ادم غر زننده باشی. دیوونم می کنه.

باور کن اگر بخوای غر بزنی یا از در خونه میزارم میرم بیرون یا می گیرم می خوابم.

:))) التماسا غر زننده نباش.

از حالا گفته باشم من ادمی ام که تحت تاثیر گروه و جمعیت و ادمای دیگه رفتار نمی کنم.

توقع نداشته باش رفتارم مثل ادمای دیگه باشه.

:)))) شاد شادم , تو هم بهتره با شادی من شاد باشی. برای خودت می گم اقا جان من :)**

اخ نفسم گرفت . غر بزنی گریه می کنم.

نفسم می گیره. خودت که می دونی ادمی زاد با دم و بازدمی زنده است.

تو هم که نفست به نفس من بسته است. 

اقا جانم فقط اومدم بگم غر زدن ممنوع

همین که گفتم.

بحثم نباشه


نظرات 4 + ارسال نظر
کرانه یکشنبه 24 خرداد 1394 ساعت 20:18 http://karane.mihanblog.com

من انسان های سبزکیش و نیک اندیش را چون گل های قالی همیشه شاداب و هماره در حال شباب دیدم؛

اینان نه از چیده شدن می هراسند و نه از بریده شدن!

نه از دشنام دگم اندیشان می پژمرند و نه از آلاام ابلهان می افسرند!

زیرا هماره بی نیاز از آب تملق اند و آفتاب تعلق!

خود چشمه آب مهر اند و سرچشمه آفتاب سپهر.

بی دریغ می تابند و بی تبلیغ می شتابند.

با سلام و آرزوی موفقیت ،دوست عزیز....

ممنون:)))

روح سرگردان چهارشنبه 20 خرداد 1394 ساعت 22:20 http://www.mylifewithoutme.roomfa.com

موافقم.. میشه غر نزد.. ولی نمیشه فکر نکرد. من نمیتونم. نمیشه یه گوشه نشینم و هی فکر نکنم که چرا ازدواج نکردم. فکر نکنم که قراره فاصله ی سنیم با بچم چقدر باشه... و وقتی من شصت سالم شد اون چند سالشه..

خوب منم به فکر راه حلم یه سری عومل بیرونی هست. یه سری عوامل درونی که مانع ازدواج میشه.
من سعی می کنم روی عوامل درونی خودم کار کنم ببینم اشکالم کجاس :)))
ماشالله به جوونم باشه.
همه اشکلاتم از جدی بودنمه.

مترسنج چهارشنبه 20 خرداد 1394 ساعت 21:15 http://www.dar300metri.blogsky.com/

سلام
طرز فکرتون قشنگ و سازندس

ممنون
تشکرات ویژه
:)

انارک چهارشنبه 20 خرداد 1394 ساعت 21:10 http://anarakesorkh.blogsky.com

ان شاء الله زوده زود عروس بشی:)
خب سنگین بشین سرجات ..گوش بده بد نمی بینی.....

من که خودم رو با روابط بیهوده سرگرم نکردم.
دنبالش می گردم و پیداش میکنم.
نشستن خستم می کنه :///
:)) بشینم سر جام اقای همسری از کجا منو پیدا کنه اخه
دلم برای اقای همسری می سوزه بنده خدا در دوری من چی می کشه:)))

من به فکر همسری طفلکی ام.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد