صدام کنید لیلا
صدام کنید لیلا

صدام کنید لیلا

سلام همسری جان

پستهای اخریم انرژیم رو به شدت تحلیل برده.

اما یک جایی ته ذهنم احتیاج داشتم این حرفا رو بزنم.


:**

دلم می خواد فقط  پرواز کنم 

نظرات 3 + ارسال نظر
هیچ کس سه‌شنبه 26 خرداد 1394 ساعت 19:30

سلام، تبسم تو میگی یادآوری خاطرات بد ممکنه بدتر آسیب زننده باشه؟ آخه وقتی همینجوری موندن انگار حل نمیشن

عزیزم.

هیچ کس دوشنبه 25 خرداد 1394 ساعت 23:50

تبسم من خیلی خاطره ی بد حتی زشت از گذشته ام دارم تا حالا واکنشم کتمان و فراموشی و نادیده گرفتنشون بود، اما انگار تا ننویسی، تا اون خاطرات رو توی زندگیت به رسمیت نشناسی اون مسایل حل نمیشن و از حافظه ت پاک نمیشن،
باید بنویسیم، من که میخوام بنویسم، کم کم از آسونتراش شروع میکنم و به اون سخت سخت سختا میرسم.

مواظب یاش ممکنه روحت خدشه بر داره. اما بیشتر دنبال چراها باش.
بزار اخر این مسیر باری از دوشت برداشته شده باشه.

حامد دوشنبه 25 خرداد 1394 ساعت 21:26

سلام
عارشیوت رو کلن خوندم
قلمت جالب
فقط یسوالی ذهنم درگیر کرده

چه سوالی?
کنجکاو شدم :))

برام جالب شد ;))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد