صدام کنید لیلا
صدام کنید لیلا

صدام کنید لیلا

وقتی حرف زدن با تو سخت بود.

سلام سلام همسری

یادمه تا پارسال نوشتن برای تو, بی نهایت برام سخت بود.

نوشته هام از سر ذوق نبود. 

اما الان با ذوق و شوق برات می نویسم.

یه حسی در من تغییر کرده روز به روز , بیشتر دلم می خواد صاحب خانواده بشم.

باورت میشه حتی تو رو ندیده و نشناخته دوست دارم.

قبلا که ندیده و نشناخته می خواستم سر به تن مبارکت ..... :))

بگذریم. ;)))

الان راحت برات شیرین زبونی می کنم. از فکر بودن کنارت شادمان می شم.

من قبلا خیلی تلخ بودم. شاید دو سال بیشتره دیدم رو نسبت به خودم تغییر دادم.

قبلا فکر می کردم زشتم. :)))

تازگیا به اون مرحله از خودستایی رسیدم که وقتی یکی از خانمای فامیل گفت من شبیه فلان زن هنرپیشه ام. منم پرو پرو برگشتم گفتم من از اون هنرپیشه خوشگلترم. :)))))

باورت بشه یا نه اقای همسر تبسم 33 ساله از تبسم 27 ساله, هم جوونتره و هم خوشگلتر.

چون خودش رو دوست داره. 

ورزش میکنه. به غذاش توجه می کنه.

تبسم 27 ساله نه خودش رو دوست داشت و نه تو رو.

اما تبسم 33 ساله روز به روز قدر خودش و زندگیش رو بیشتر میدونه.

من از وقتی خودم رو شناختم چیزای جدیدی توی خودم کشف کردم.

مثل نوشتن و دوست داشتن تو عزیزم.

حتی الان خیلی بیشتر از بودن کنار خانواده ام لذت می برم و بیشتر بهشون توجه می کنم.

 واقعا خوش به حالت اقای همسری که من خانمتم.


دوست دارم نازنین مرد موفرفری من.

نظرات 1 + ارسال نظر
آنا چهارشنبه 20 خرداد 1394 ساعت 11:49 http://aamiin.blogsky.com/

خوش به حال آقای موفرفری که شما این قدر دوستش داری.

:))) اخ دست بکنم توی موهای فرش, هی بکشمش.
چه کیفی داره.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد