صدام کنید لیلا
صدام کنید لیلا

صدام کنید لیلا

دندانپزشک خوشقیافه

زمانی که دبیرستان می رفتم. یک کتاب داستان داشتم سر کلاس مخفیانه می خوندم که معلمون در کلاس باز کرد و یک اقای خوشتیپ جوان و خوشقیافه ی اومدن داخل کلاس :-)

این اقا دندانپزشک بودن و هوش و حواص دخترای کلاس با دیدنش رفت. 

یعنی یه هنرپیشه ازش در می اومد. 

اونوقت من چیکار کردم از فرصت نهایت استفاده کردم و با ذوق و خیال اسوده بقیه کتاب راحت خوندم. 

در حالیکه دخترای دیگه چشم از دکتر جذاب ور نمی داشتن. 

همون لحظه من عاشق مرد داخل داستان شده بودم و اون رو به دکتر جذاب ترجیح دادم. 


حالا هم که فکر می کنم دلیلی نداشت جذب اون دکتر بشم. 

:-) اصلا چرا اینا رو نوشتم. 


گاقعیتش باز دلتنگ ادمی شدم که جای درون وجودم زندگی می کنه و عاشقانه دوستش دارم


دوست دارم مرد موفرفری من  ^_^

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد