صدام کنید لیلا
صدام کنید لیلا

صدام کنید لیلا

امروز بیشتر از همیشه به این نتیجه رسیدم که این وبلاگ رو هیچوقت نشان موفرفری ندم. و اینجا رو برای خودم نگه دارم. 


امروز بزرگترین اشتباهی که می تونستم مرتکب شدم و داستان موفرفری رو برای یک موفرفری تعریف کردم. 


می تونم بشینم و با خودم هزار تا فکر کنم که اون چی ها در موردمم، فکر کرد؟

اما خوب چه اهمیتی داره  

مهم این هست که حس کردم که بازم باید همون تبسمی باشم نیمه شب، کنار آتیش نشسته و داره ساز میزنه. :)


امروز بعد مدتها پستهای وبلاگم رو خوندم موفرفری جان

من هنوز همون تبسم بر لب 33 بودم که شروع به نوشتن این وبلاگ کردم. و تو هنوز همون دوستت دارم های پایان نوشته هام


دوستت دارم عزیزم 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد