ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
سلام عزیز دلم
با خنده نگاهت می کنم به تو که دیگه یه مرد کامل و پخته شدی. به تو نگاه می کنم و با خودم می گم وقتی جوان بودی چه شکلی بودی?
بعد ته دلم آرزو می کنم خدا بهمون یه پسر بده که شبیه تو باشه تا وقتی بزرگ شد و برای خودش مرد جوانی شد من ببینم تو چه شکلی بودی. :)))
عزیزم من و تو در جوانی مون بهم نرسیدیم.
حالا در این سن , بزرگترین رویام این هست که کنار تو جوانی ام رو سپری می کردم.
مرد من
عزیزم
به تو نگاه می کنم و گذر عمر رو در موها و چروک های ریزی که روی صورتت افتاده می بینم.
با خودم می گم اون روزها که تو موهات سفید می شد و پوست ات چروک های ریز قشنگی بر می داشت من کجا بودم?
تو متوجه نگاهام نیستی و زل زدی به دختر کوچولومون که داره توی پارک با باقی بچه ها بازی می کنه و یه لبخند قشنگ گوشه لباته.
:))) من برای بار دوم باردارم و قراره پسری به دنیا بیارم که جوانی ایش شبیه جوانی تو هست.
پ.ن: اما واقعیت اینه که من و تو هنوز بهم نرسیدیم
من اینو می دونم اما تو اینو نمی دونی برای همین وقتی بر می گردی و نگاهم می کنی چشاتم می خنده .
متن رمانتیکی بود.
عین سکانس فیلمها.
دلم برای مرد زندگیم تنگ شده بود باید براش می نوشتم.
عه؟
اینجا دوباره راه افتاده!
سلام
ممنون که بازم بهم سر زدین. من یه مدت دیر جواب کامنتها رو می دادم. کامنت های شما هم جز اون دسته کامنتها بود که در اون مدت زمانی دیر. تایید می کردم.
خلاصه شرمنده
چرا اینهمه کم مینویسی؟
چرا بیشتر نمیای؟
دلمون برات تنگ شده
سلام تیلو تیلو زیبا و مهربون
:))) والا کلی تئوری دارم که چرا کم می نویسم. خودمم دلم نوشتن بیشتر می خواد.
دل من برای تیلو تیلو رنگی رنگی و دوستای وبلاگیم خیلی تنگ شده.
ممنون عزیزم بابت اظهار محبتت
شادی و یه دنیای زیبای رنگی نثار دل مهربونت خانمی