صدام کنید لیلا
صدام کنید لیلا

صدام کنید لیلا

سلام عزیزم :))

سلام مرد من :)))

روزها می رند و میاند و من نبودت رو کاملا حس می کنم.

عزیزم این درد فقط درد من نیست. 

دوستای نازنینی دارم که مثل من مجرد هستن و از من بزرگتر 

با خودم فکر می کنم چند سال دیگه منم مثل اونا می شم.

مثل مریم همیشه خنده روی مهربونم که سعی می کنه خودش رو. با خیاطی و باغبانی و گردش و تفریح سرگرم کنه و به ذات زندگی بپردازه و همیشه بخنده.

:)) اینکه خودم رو جای دوستام می ذارم یا جای دخترای مجرد فامیل و گذر عمر رو بیشتر ا ز اینکه الان هستم حس می کنم چندان جالب نیست. 

:) با خودم می گم تبسمی تو چند سال دیگه می تونی همینجور امیدوار باشی.

به دوست خنده روی مهربونم مریم نگاه می کنم به خنده های که به گفته خودش اغلب از ته دل نیست اما من عاشق همین خنده های مهربون و نگاه اش به زندگی هستم.

با خودم می گم اگر مثل مریم باشم که همیشه امیدی. به اینده داره خیلی عالیه. 

اما من و مریم و امثال ما خوب می دونیم ته دلمان چی می گذره.

مرد من, هر بچه ای که می بینم اندک شباهتی با من داره با خودم می گم این می تونست دختر من باشه.

یه دختر چشم درشت که عکسش مدتی گذاشته بودم نمایه تلگرامم. می تونست عکس دختر من و تو باشه.

یا مثل امروز مریم که عکس یه دختر موفرفری گذاشته بود و می گفت می تونست این دختر الان دختر اون باشه.

نگاهم که به موهای دخترک افتاد با خودم گفتم این دختر ممکن بود حتی دختر من و تو باشه موفرفری جانم :))

دلم مادر شدن می خواد 

دلم همسر شدن می خواد

دل من و تمام مریم ها مدت هاست که زن بودن و زنانگی می خواد. 

:))) اخه کجا جا موندین شما مردها????

بعضی اوقات دلم می خواد  یه معجزه در زندگی مریم اتفاق بیفته. 

خدایا تو رو به دل مریم قسم  حاجت رواش کن. :))

نظرات 5 + ارسال نظر
الهام پنج‌شنبه 3 تیر 1395 ساعت 12:49

سلام عزیز دلم
مهربونم ایشالا هم تو هم دوست گلت به حق این شبای عزیز به خواسته تون برسید
برای ما هم دعا کنید
کم می نویسی دلم تنگ میشه

سلام
ممنون عزیزم
دختر بدی شدم. :/// خودمم ناراحتم چرا اینقدر کم می نویسم.

یک دختر بیکار چهارشنبه 2 تیر 1395 ساعت 15:21 http://razpenhan1998.blogfa.com

انشاالله خدا یه شوهر خوشتیپ بدتت

خدا از دهنت بشنوه عزیزم :)))

مهدیس چهارشنبه 2 تیر 1395 ساعت 12:53 http://maheman66.blogsky.com/

الهی که همه تو این روزای عزیز به آرزوشون برسن
تبسم جان شما تهران زندگی میکنی؟

سلام عزیزم
ایشالله شما هم به ارزوهای قشنگتون برسین.
نه عزیزم, کرج هستیم

تیلوتیلو چهارشنبه 2 تیر 1395 ساعت 09:16 http://meslehichkass.blogsky.com/


چقدر کم پیدا شدی خانوم

الان باید خودم شطرنجی کنم از خجالت تا دیده نشم. :)

مهدیا سه‌شنبه 1 تیر 1395 ساعت 22:52 http://mahdia.blogsky.com

اتفاقی وبتون دیدم.انگار شما تمام پست هاتون نامه هایی به همسر آینده تون است.جالب بود.
امیدوارم ازدواج و زندگی عاشقونه ای داشته باشید.ولی تصور قبل از ازدواج با بعد از ازدواج زمین تا آسمون با هم فرق می کنه.

تنهایی توی این سن سخته.
دلت مونس و همدم و خانواده می خواد :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد