صدام کنید لیلا
صدام کنید لیلا

صدام کنید لیلا

33سالگی زیبای من :))) بله اینطوریهاست :)))

33سالت شده نه همسری و نه بچه ای و نه کاری و نه زندگی و...... دنیات پر از نه های شده که حتی اگر منم بهش کم فکر نکنم دیگران بهم زیاد یاد اوری می کنند

:))))

همینجا جا داره این عزیزان یاد اورنده را انچنان بغل کنم که جان به بغل بنده تسلیم.... 

:)))

بگذریمممممم

اگر نمی دونستم زندگی چقدر کوتاه هست و لحظه ها چقدر سریع می گذرند حتما می نشستم و غم و غصه می خوردم.

:)) اما می دونم اینقدر از زندگی بهره بردم که اگر خودم بخوام می تونم شاددد باشم.

این روزها زندگیم رو با واقعیت های قابل لمس پیوند زدم. 

کارهای دستی انجام می دم و یه جورای حس می کنم خیلی لذت ها که فراموششون کرده بودم و دارم از نو تجربه می کنم. ( جا داره از نبات جان  و از انی و تیلو تیلو جانم تشکر کنم)

اینقدر لبریز از زندگیم که اگر کسی بهم نگه 33 سالته خودم یادم میره چند سالمه :))

همیشه هم یادم میره :/


زندگی این روزهام قشنگه 

شکرتتتتت :)))


دیگه دیگه دیگه براتون بگم :)))

امروز یه مادر و دختر توی مغازه دیدم

مادره اینقدر لپ گلی بود و چهره بشاشی داشت که ادم فکر می کرد نهایتا زیر سی داره.در حالیکه دخترش جوان بود.

:))) چهره بشاش ادم رو سر زنده و جوان نگه می داره.

قابل توجه خودم که توی خیابون زیادی اخمام توی همه

اونم به خاطر این هست که زمان ما می گفتن دختر نباید توی خیابون بخنده :/


امروز یه پسری توی بانک دیدم که جز کارمندای بانک بود.

قبلا که کلاس حسابداری تهران می رفتم و با اتوبوس داشتم بر می گشتم ولایت خودمون و در حالیکه سعی می کردم با اهنگی که با هندزفری گوش می دادم و بادی که لا به لای موهام می پیچید و صندل ای( همون دمپایی) که در پاهام تلو تلو می خورد و حرکات موزون گردن و دهان و چشما و... :)))

محیط درماتیکی برای خودم اونم درست صندلی عقب اتوبوس و جلوی چشم اونهمه ادم بوجود بیارم. 

این اقا پسر چشاش من رو گرفت اومد نشست کنار ما و خواست صحبت باز کنه.

ما هم صندل ( دمپای) در پامون از جنبش ایستاد و سر چه عرض کنم چشمامونم دیگه جرات نمی کرد برگرده سمت پسره.

پسره هم یه چیزای می گفت ما هم توی دلمون به هر چی محیط دراماتیک و ماتیک و .....لعنت می فرستادیم محلش ندادیم اما یه جورای هم ترسیده بودیم

اخه بنده دختر سنگین رنگینی بودم .یکبارم که دراماتیک شدیم اینجوریا شد :)))

خلاصه پسره رو  دیدم و تجدید خاطره شد.

عجب خوشتیپم بودددددد. 

:)))





ادما با انتخابهاشون زندگی می کنند

من و موفرفری و تنهای و لبخند روی لبام که امیدوارم در وجودم نهادینه بشه انتخابهای منند. :)))


نظرات 12 + ارسال نظر
علی امین زاده یکشنبه 13 تیر 1395 ساعت 10:04 http://www.pocket-encyclopedia.com

دل دیوانه ی تنها
دل
تنگ!

:)) ادم باید دلش دیوانه باشه تا بی خوابی به سرش بزنه و نصف شب سر از نت در بیاره.

یک دختر بیکار یکشنبه 9 اسفند 1394 ساعت 00:53 http://hve77.blosky.com

امیدوارم شاد باشی ، ۳۳ سال ؟ بهت نمیخوره ، امیدوارم یکی و که واقعا میخوایش بهت برسه ،

:))))) ای جانم عزیزم
همچین گفتی بهت نمی خوره فکر کنم یک لحظه منو دیدی :***
ذوق زده شدم بسیار
معلومه نمی خوره بهم اخه یک رگم شیرازیه :)))
دختر شیرازی شاد و بازیگوش و با نشاطه :))

آنی شنبه 8 اسفند 1394 ساعت 21:48 http://www.annie.blogfa.com

تبسم نازنینم؟ ینی تولدت بود امروز؟
خب من تبریک می گم به هر حال
به خاطر این همه انرژی که این روزها توی زندگیت جریان داره. به خاطر حس های قشنگی که داری تجربه شون می کنی

راستی
من عاشق صندل هاتون شدم

سلام عزیزم
:)) ممنون بابت تبریک تولدت خانمی
نه عزیزم تولدم نبود
تو عشق منی اصلا :***

آرام شنبه 8 اسفند 1394 ساعت 16:46 http://dar-masire-zendegii.blogfa.com

تبسم
سلام
لحظه رو دریاب...

سلام
زیبا خانم
به روی چشممممم. :)))

تیلوتیلو شنبه 8 اسفند 1394 ساعت 14:18 http://meslehichkass.blogsky.com/

همیشه رنگی رنگی باش
در ضمن تو خودت عین رنگ و نور و شعر و شوری

تو هم یه ستاره درخشان زیبایی :))

اذر جمعه 7 اسفند 1394 ساعت 22:17 http://azar1394.blogfa.com/

عزیزم چقد دور وبریا موج منفی میدن
بالاخره زندگی ابعاد زیادی داره ویکیش میتونه ازدواج باشه البته موفقش
خوبه که شادی ایول
حالا مثلا غصه بخوری وشاد نباشی میشه شوهر

:))) خیلی ادما زنده اند بدون اینکه به مفهوم زندگی فکر کرده باشن.
زندگی برای خیلی ادما یعنی چیزای که دیگران دارن و خودشون ندارن :)))
و اینجوریاست که غصه خوردنشون ملسه
:)))
خودشون کم غصه می خورند دنبال شریک هم هستند برای غصه خوردن
هی نداشته هات رو میارن جلوی چشمات :)))

نازی جمعه 7 اسفند 1394 ساعت 21:13 http://dokhii.blogsky.com

Man nemidunam in nini topolie chejoori asan umade bara man:))))))mercccc azizam, nadashtam ke tazegia minevisam tabasom joon joonam

سلام
ای جانم نی نی خودش اومده.
چه لپای هم داره :))))
خوب می کنی می نویسی.
نوشتن عالی ترین و محشرترین کار دنیاستتتتت :)))***

الهام جمعه 7 اسفند 1394 ساعت 16:42 http://http:/elham12334.blogsky.com

آره تبسم عزیزم زندگی خیلی کوتاهه
شاد باش همیشه

مرسی این چیزا رو می نویسی
من هی میام انرژی می گیرم و تازه خوشحال می شم من تنها ازین کارا نمی کنم

سلام الهام جان
:)) زندگی است دیگر چه می شود کرث غیر اینکه عمرمون رو در شادی سپری کنیم.
تو هم از اینکارها می کنی?
من فکر نمی کردم جلب توجه کنم :)))
اون اقا همراه دوستش بود.
دوستش بهش گفت بی عرضه
چون نتونسته بود بحث با من باز کنه
مرده بودم از خنده ( البته توی دلم می خندیدم) :)))

LO0OVE جمعه 7 اسفند 1394 ساعت 16:36 http://maloosak.69.mu

خیلی از سایتتون خوشم اومد موضوعاتشو متنوع ترکنین بهتره

از ته دل خیلی دوست دارم شما هم به من سر بزنید
5618

نازی جمعه 7 اسفند 1394 ساعت 14:08 http://dokhii.blogsky.com

:))))yania man har dafe in labkhandayi ke mizario mibinam nakhodagah labkhand mizanam jahaye dg age kasi bezare in hese khob tum ijad nemisheaa

سلام نازی جا
خوشگل خانم وبلاگ داشتی و نمی گفتی
لینکت کردم :)***
:)) چون وقتی می نویسم از ته دل می خندم.

منم هر وقت عکس نوزاد کوچولوای که گذاشتی می بینم کلی دلم برای لپاش اب می شه
بوس و گاز توامان به لپای کوچولوی نوزاد خوشگل :)***

این خیلی عالیه به حرف های دیگران زیاد اهمیت نمیدید
همیشه شاد باشید و نذارید حرف های اطرافیانتون آزارتون بده

سلام اریایی عزیز
:)) گفتین وای گفتین
این بعضیا اگر هر دو دقیقه یاد اوری نکنن شبشون روز نمی شه
امان از دستشان :))))

گربه تنها جمعه 7 اسفند 1394 ساعت 01:27

تولدت مبارک باشه و امیدوارم به بهترین ها برسی و همیشه شاد باشی

تولدم نیست عزیزم
ممنوننننن :****
من هرزگاهی برای سی و سه سالگیم می نویسم
سال بعد هم قراره برای سی و.چهار سالگیم بنویسم :)))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد