صدام کنید لیلا
صدام کنید لیلا

صدام کنید لیلا

مستی 2

درست همین الان, همین لحظه

قراره شب بشه اخه من تمام کوک های که به اسمون پر نور زده شده بود کشیدم. :))

یعدفه دیدم خورشید افتاد توی لیوانی که جلوی روم هست.

خورشید قهقهه زنان نورش رو پاشید روی صورتم و گفت به نظرت نیمه خالی لیوان چه معنی میده?

زل زدم به درخشش بی نظرش و گفتم همیشه فکر می کردم کسی این سوالو ازم بپرسه 

اما نه خورشیدی که با کشیدن کوک اسمون بیفته داخل لیوانم.

خورشید در حالی که سعی می کرد از لیوان بیاد بیرون گفت

چون کسی ازت این سوال نپرسید تو کوکی که به اسمون زده شده بود رو باز کردی تا من بیفتم پایین و این سوال رو ازم بپرسی.

خورشید که حالا از لیوان اومده بود بیرون , نشسته بود روبروم در حالیکه کمر نداشته اش رو صاف می کرد و یه پای نداشته اش رو می نداخت روی اونیکی پای نداشتش با لحن فیلسوفانه ای دوباره پرسید

به نظرت نیمه خالی لیوان چه معنی میده?

و با قهقهه ای شیطنت امیز اضافه کرد

زود باش جواب بده قبل از اینکه روشنایی ام کورت کنه.

چشام و بستم گفتم

هیچ نیمه خالی لیوانی وجود نداره

لیوان ها همیشه پر هستن حتی اگر خالی باشن.

مثلا همین لیوانی که تو داخلش سقوط کردی و با حرارت ابش رو تبخیر کردی

یه زمانی تا نصفه اون اب بود

ابی که بشر اگر ننوشه بعد چند روز از تشنگی می میره.

و نیمه دیگه اون پر از هوای بود که موجودات زنده اگر چندین لحظه ازش تنفس نکنند می میرند.


خورشید لیوان رو با دستای که نداشت برداشت و گفت پس داخل این لیوان اب و هم هوا است که هر دو برای ادامه حیات موجودات زنده لازمه

در حالیکه خورشید داشت می درخشید و اکسیژن اطراف منو می سوزوند و اب بدنم تبخیر می کرد

گفتم البته

هیچ لیوانی خالی نمیشه مگر اینکه در مجاورت خورشید قرار بگیره.

تا نه هوایی در اون برای تنفس باقی بمونه و نه ابی برای نوشیدن.

خورشید تابان که حالا برام تبدیل شده بود به خورشید سوزان

با قهقهه گفت یکم دیگه اینجا بمونم تو تبدیل می شی به یه لیوان خالی

با صدای که به زمزمه تبدیل شده بود گفتم برو کمی اونورتر

و خورشید ازم دور شد اونقدر که لیوان وجودم خالی خالی نشه.

خورشید دوباره پرسید پس چرا می گن نیمه خالی لیوان?

گفتم چون هیچ بشری سرش رو برای تنفس هوا داخل لیوان نمی کنه. هوا در زمین همه جا هست. 

لیوان رو اما ساختن برای اب نوشیدن.

اگر داخل اون تا نیمه بیشتر اب نباشه می گند لیوان نیمه پر هست .

گفت پس چرا تو اون نیمه دیگه لیوان که پر از تنفس هست دیدی?

گفتم چون دلم نمی خواد فکر کنم نیمه خالی وجود داره تا بخوام به خودم امیدواری بدم  هرزگاهی نیمه پر لیوانم ببینم.

تمام لیوان های دنیا از نظر من پر پر هستند و هیچ نیمه خالی و پر معنی نمی ده.

لیوان ها یا پر از اب هستند

یا پر از اب و هوا

و یا حتی لیوان های خالی از اب هم ,  پر از هوا هستن .

حتی اگر این هوا فقط اندازه یک دم بیشتر نباشه.

نظرات 4 + ارسال نظر
علی امین زاده یکشنبه 13 تیر 1395 ساعت 10:23 http://www.pocket-encyclopedia.com

پرداخت خیلی اثر گذاری بود از یک سری آیتم های کلیشه ای. من که خوشم اومد.

ممنون :))) .
مادربزرگ یه داستانی برام گفت فقط یک تیکه هایش یادمه در مورد یک سری اشیا که به کمک داستان گویی به صورت عجیبی کنار هم قرار گرفته بودن.
صندلی های که روی هم چیده شده بودن تا اسمون رفت بودن.

امین سه‌شنبه 27 بهمن 1394 ساعت 17:34

عاالی بود عااااالی.
من همش نگرانم نکنه تو خودت قدرت نویسندگیت رو قبول نداشته باشی!! می‌خوای در این رابطه با نیکولای آبی کبیر مشاوره کنیم؟

امین امین تو همیشه منو با تعریفات شرمنده می کنی:)))
من فقط از نوشتن لذت می برم و دلم نمی خواد نویسنده بشم.
قبلا دلم می خواست اما چندین وقته که فقط لذتی که می برم از نوشتن برام کافیه.
مممممممنون امین بابت انرژی مثبتی که بهم تزریق کردی :)))

امیدوارم خوشبختتت بشی و عمری سراسر شادی داشته باشی :))

تیلوتیلو دوشنبه 26 بهمن 1394 ساعت 08:01 http://meslehichkass.blogsky.com/

هنوز با این نوشته هات ارتباط برقرار نکردم
سعی میکنم چند بار بخونمش ببینم چی میشه

:)) مستی نوشت هست عزیزم
جدی نگیر :****

آنی یکشنبه 25 بهمن 1394 ساعت 22:26 http://www.annie.blogfa.com

وای تبسم
این طوری خیلی قشنگه

همیشه همین طوری بنویس
خیلی قشنگه...

تو محشرییییییی

ممنون عزیزم
خیلی خوشحالم کردی از نوشته ام تعریف کردی. :))
کاش باقی نوشته هامم خوب از اب دربیاد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد