صدام کنید لیلا
صدام کنید لیلا

صدام کنید لیلا

حس می کنم

حس می کنم الان باید سر خونه زندگی خودم باشم.

جای من اینجا نیست.

من باید سر خونه زندگی خودم کنار همسرم باشم.

نظرات 5 + ارسال نظر
آنا پنج‌شنبه 18 تیر 1394 ساعت 10:59 http://aamiin.blogsky.com

غصه نخور تبسم ... من هم خواستگار کم داشتم. چرا ... نمی دونم. اما خوب ازدواج بعد از سی سالگی هم دنیای خودشو داره. من که خیلی راضیم.

منم هر وقت زندگیتان رو می خونم از زندگی که برای خودتون ساختین لذت می برم.
یه خونه با باغچه بزرگ واقعا عالیه.
زندگی یعنی قدر داشته هات رو بدونی از وجودشون لذت ببری.
امیدوارم زندگیتان پر از داشته های لذت بخش باشه انا جان
:****

مَن‌ها پنج‌شنبه 18 تیر 1394 ساعت 01:41 http://manha.blogsky.com/

این چه پیامیه این آقا گذاشته. اصلن دنبال شوهر هستی یا نیستی. به من مخاطب وبلاگت چه. شما دنبال زن نیستی توی وبلاگت خوش به حالت اینقدر با فرهنگ و کمالاتی.

خوب برای خیلی ها سخته بفهمند یک دختر در شرایط منم می تونه مجرد بمونه اقا ارژنگ. من قبلا هم با کسی با این دید برخورد کردم. این بنده خدا تازه مودبانه سوال کرد.
یکبار که رفته بودم سر قرار با یک پسری, در حالیکه خودش با ذوق و شوق این پیشنهاد رو داده بود.
بهم دعوا می کرد. چرا مجردم و با پسر عموم تا به حال ازدواج نکردم?
یا می گفت یه دختر عمه یا خاله ای یک چیز توی این مایع ها داشت که همسن من بود و یه بچه دانشجو داشت. حالا تو بیا ثابت کن اقا جان سن خیلی پایین, سن ازدواج نیست.
هر کسی هم هر وقت خواست ازدواج می کنه.
این ادم ارشد داشت تازه. اما در فرهنگی که اون زندگی می کرد زنی که به سن من مجرد باشه لابد یک جورهایی عجیب بود.
برای این بنده خدا هم عجیبه.
لابد حتی توی شهرشون دختر به سن من مجرد ندارن. :))

چون هم تا این سن مجردم. :)
و هم اینکه دنبال شریک زندگی ام می گردم. حالا چه اینترنت یا هر جای دیگه.
تازه به این فکر بودم اگر دنیای فکری ام وسیع تر بود. توی سیاره های دیگه هم یه سری بزنم :))
نمی خوام ارژنگ جان به یه سنی برسم که بگم برای خودم هیچ قدمی برنداشتم چون از افکار عمومی جامعه ترسیدم.
زن بودن رو دلیلی بر جستجو نکردن نمی دونم. دست روی دست گذاستن و محکوم شدن در مقابل زندگی چون زنی خیلی بده.

ممنون بابت پیغامت اقا ارژنگ

آنا چهارشنبه 17 تیر 1394 ساعت 14:24 http://aamiin.blogsky.com/

تبسم اومدم یک چیزی بنویسم از کامنت این آقا و جواب تو یک جوری خندیدم یادم رفت. مادربزرگت هم بیست سالگی شوهر نکرد؟ خیلی بامزه بود تبسم.

مادربزرگم فکر کنم 21 سالگی ازدواج کرد. فکر کنم دیر شوهر گیرش اومد , یه علتی داشت اما من یادم نیست. مامان بزرگم یک رگش مال سمتای روسیه بود. خیلی ناز و قشنگ بود. :))
خیلی هم مهربون بود.
من زغالی ام ها, یعنی در خانوادمون از همه پوستم تیره تره.
اصلا سفید و بور و چشم رنگی هم نیستم.
:))) یدفعه فکر نکنی منم مثل مادربزرگم و خانواده پدری ام, رنگی ام :)))
مادرمم 26 سالگی شوهر کرد.
:)) من تا سی سالگی اصلا به مغزمم خطور نکرد ازدواج کنم.
مادرمم مثل من بود خواستگار کم داشت.
همش هم برام دعا می کنه, یدونه خواستگار برام بیاد فقط, اما محشر باشه
:////
یعنی ارزو به دل یه خواستگار داشتن موندما :)))
نمی دونم انا جان خانواده مادرمم همینه, سنشون بالا میره ازدواج می کنند
با این تفاوت اونا یک خروار خاستگار دارن.
من اما هیچ, من فقط نگاه ;)))
نه اینکه درس می خونند یا کار خاصی می کنند.
:) دلیلش رو نمی دونم والا. فکر کنم والدینشون کاری به کارشون ندارن. خودشونم اینجوری راحت ترن, حتما

همیشه لبخند به لبتان باشه انا جان :****

حامد چهارشنبه 17 تیر 1394 ساعت 09:11 http://followme.blogsky.com/

منظورم به وبت نبود ک اینجا دنبال شوهری...میدونم ک اینجا فقط مینویسی
منظورم از دنیای مجازی وایبر و قراراشو اینا ححححح
وب دارم ولی این مدلی نیست :-D
ولی بازم اگع دوست داشتی سر بزن :-)

پسر وایبری که دوستام می شناختن و تاییدش کرده بودن.

ازدواج از طریق اینترنت بد نیست به شرط اینکه خوب خوب چشم و گوشت رو باز کنی.
به وبتم سر میزنم ببینم چه خبرا هست. :))

حامد چهارشنبه 17 تیر 1394 ساعت 03:49

واقن برام عجیب...
ینی اینکع میگن شوهر کمع یا خوبش کم واقن هست یا فقط تو جکاست؟؟
هیچوقت فکر نمیکردم این واقعیت داشتع باشع ک کسی سی و اندی ساله باشع و مجرد...
طرفا ما ک به بیست سال نمیرسع ازدواج میکنن میرن خونع بخت
عاخع ازدواجا بیشتر فامیلی و سنتی بیشترشونم موفق.
دیگع سی سال خیلی زیاد
ولی بنظرم تو بدجاعی دنبالش میگردی..تو دنیای مجازی تو شبکع های اجتماعی...اینجاها بیشتر دنبال دوست میگردن ن همسر
بیا تو دنیای واقعی تا پیداش کنی..حالا اینم ن تو خیابون حححح
راستی از اولش مجرد بودی یا تو زندگیت شکست خوردی و مجرد شدی؟
:-)

مادربزرگ خدابیامورزم هم بیست سالگی ازدواج نکرد. :)
ما الان دو نسل هست که داریم توی سن بالا نزدیکیای سی ازدواج می کنیم.
یعنی یکی از دلایلی که من تا سی سالگی به ازدواج فکر نکذدم همین سن بالای ازدواج در خانواده مان بود.

ازدواج فامیلی, یک موردم بینمون نبوده.

اخه کی گفته من اینجا دنبال شوهر می گردم.
البته الان بیشتر دوستام از این طریق ازدواج کردن.
فقط من چون از افکارم می نویسم یه ترسی دارم از این طریق ( دنیای مجازی) ازدواج کنم.
و گرنه مشکلی در ازدواج های که از طریق شبکه های مجازی با هم اشنا شدن نمی بینم.

جالبه برام در فامیلتون دختر مجرد ندارین.
کلی دختر مجرد از خودم بزرگتر در فامیلمون وجود داره.

تو وبلاگ نداری?
ادرسش رو بزار سر بزنیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد