صدام کنید لیلا
صدام کنید لیلا

صدام کنید لیلا

:)) وقتی نوشتنت نمی اد

برای من وحشتناکتر از عبارت حالا چی بپوشم?

عبارت حالا چی بنویسم هست. وقتی نوشتنم نمی اد.

:)))


نظرات 1 + ارسال نظر
فرزاد پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 09:22

سلام مجدد
جا لب بود.
ما تو بلاگفا ی وبی داشتیم. روزی پونصد ششصد نفر بازدید داشتیم. البته محرم اسرار دوستان بودیم .ی روزی ی دختر اومد تو وبم عکسشو هم زده بود تو پروفایلش. دختر چادری بود قیافه اش هم متوسط بود..جا لبه ازم پرسید من میخوام زود ازدواج کنم .چکارکنم ؟!خب ماهم به شوخی گفتیم از فردا با چادر برو روضه. و مسجد.ودرس قرآن.در عرض سه ماه براتون خواستگار. پیدا میشه.
عاقا دختره فرداش که روز دوشنبه بود.گفت رفتم ثبت نام کردم از شنبه میرم درس قرآن حتمن روضه هم میرم.والا ما دلمون به حال دختره سوخت.... جالبه بعداز ی ماه اومد وب این حقیر وفقیر با خوشحالی گفت فلانی یه خواستگار پیدا کردم پسر مدیرعامل ی شرکت خصوصه یعنی مادرش تو درس قرآن
پسندیده بود.دو ماه پیش هم اومد وب ما از من خداحافظی کرد ورفت ..گفت سه روز دیگه عروسی ام است.ما بعدن رفتیم وبش دیدیم که وبشو حذفیده.بالاخره با شوخی باعث وبانی ی امر خیر شدیم.امیدوارم ی شیر پاک خورده هم نصیب شما بشه

بهترین خواستگارها توی همین جلسات و روضه ها پیدا میشه.
:)))))) من خوشم نمیاد برم اینجاها.
برای اون خانم که اعتقاد داشته مسله ای نبوده. اما من برم میشه تظاهر به چیزی که نیستم.
:/// فعلا به همون دیوار چین قناعت می کنیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد