صدام کنید لیلا
صدام کنید لیلا

صدام کنید لیلا

سلام اقای همسر :)))

به به سلام همسر جان :)))

صحبتام رو با یه نموره غر زدن شروع می کنم.


این زنای متاهل چقدر از ازدواجشون شکایت می کنند و راضی نیستند?

بعد همش می گند مجرد بمون. مجردی خوبه :///

دیگه چقدر مجرد بمونم. تا 80 سالگی خوبه :))))

همشونم ماشالله یه عالمه خواستگار داشتند و این نصیبشون شد :)

اقای همسر توی دنیای مردا هم وضع به همین منواله?

مردها هم می نالند از ازدواج?


وقتی کم سن بودم و می گفتم نمی خوام ازدواج کنم همه تشویقم می کردن ازدواج کن.

الان که پا به سن گذاشتم و می گم می خوام ازدواج کنم. 

همه از مزایای مجردی می گند. :)


:)))) همسری جان

دلم برای حرف زدن باهات یک زره شده. 

دلم خانواده خودم رو می خواد.

خونه خودم. اشپزخونه خودم. پذیرایی که با سلیقه من چیده شده باشه.

دلم تو رو می خواد که شعور و فهم زندگی کنار یه ادم دیگه رو داشته باشی. 

اقای همسر گرامی. :))

امروزم از اون روزهاست. پر از تکرار و بی بازگشت

تو الان کجایی?

داری چیکار می کنی?

حتما الان روی بام تهرونی و کنار ماشینت وایسادی و داری به تهرون چراغونی شده در شب نگاه می کنی.

تنهایی و به سکوت شهر چشم دوختی

دوست دارم یه روز کنارت بایستم و با هم و دست در دست هم به شب های تهرون چشم بدوزیم.


خانواده :)))

باارزشترین چیزی که توی زندگی من وجود داره خانواده ام هست. 

حمایتشون رو توی زندگی ام همیشه حس کردم.

چند سال قبل که سن ام کم بود می دیدم و نمی فهمیدم

اما الان بیشتر از قبل قدرشان رو می دونم.

هیچکس خانواده ادم نمیشه

هیچکس

من در این دنیا هستم

سکوت ممتد .....

فریاد

منم ادمم مثل همه ادما, بدی و خوبی در کنار هم

شادی و غم در کنار هم

تحت هیچ شرایطی نمی گم من خوبم و دیگری فقط بد

یا من گناهکارم و طرف مقابل تماما خوب

:))) 

ادما دارند پاشون رو وارد دنیای من می ذارند و من باید ببینم شون و سرسری از این روابط نگذرم.

باید به سیاست مبتلا بشم.

 اما فکر می کنم بیشتر مواقع در کنار ادما ساکت قرار بگیرم و محکم و جدی باشم و هرزگاهی حرف بزنم بهتره.

اینجوری بهتره, 

حرف زیاد جز زیان چه بار میاره? 

اما سکوت خردمند با سکوت بی خرد فرق داره

حرف باید به جاش زده شه. 

حرف باید عقل پشتش باشه

سکوت فرصت فکر کردن بهت میده

:))))

شما هم بخند متبسم جان, شما هم بخند :)))

سلام جانم :)

سلام عزیزم

شرم می کنم هر روز بیام اینجا برات بنویسم امروزم مثل دیروز بود. من هیچ تغییری نکردم.

:))) چندین ماه هست روزهام از هم کپی گرفته شدن. همه بی حاصل و بی ثمر

این چند تا خط  غرغری که زدم فکر کنم کافیت باشه?

کمت هست رودروایسی نکن عزیزم.

من غر نویسیم خوبه ها :)))


چشام خوابش میاد

متکا تکیه داده به دیوار ایستاده

منم در حال نوشتن


تو در چه حالی عزیزم?


خوابممم میاد شدیداااااا


شبت بخیر عزیزم

بوس بوس 

بای بای

سلام جانم :)))

سلام. مو فرفری جان

ساعت نزدیک یک شبه 

نشستم به این فکر می کنم الان که اینجا نشستم چه جوری باهات تماس بگیرم :////

توجه کردی

تماسسسسسسسسس

یکی نیست بگه دختر , مگر مو فرفری مریخی. هست و توی یه سیاره دیگه که تو دنبال راه تماس گرفتن و برقراری ارتباط با اونی اون نصف شب. :))))

دلم همصحبتی ات رو می خواد.

اینجا فقط سکوته, جای که تو هستی چطور? 

برم بخوابم که امروز زیادی تفکرات کردم ;)))))

شبت بخیر عزیزم :***

سلام اقای همسر :))))........ دنیای به اندازه یک پنجره

سلام سلام سلام :)))


الان که دارم برات می نویسم توی هال نشستم و درون اتاقم نیستم. همه اهل خونه الان توی هال و پذیرایی نشستند. مسلما با این سر و صدای که اینجاست محیط مناسبی برای نوشتن نیست.

:))) اتاق من یک پنجره داره که هر وقت می خوام دنیام رو برات توصیف کنم دنیام رو از این پنجره شروع به توصیف می کنم.

انگار حصاری شده بین من و دنیای گسترده بیرون از این پنجره :)))

چند روز پیش بود که خواستم برات بنویسم و نگاهی به پنجره کردم و دیدم بسته است و هوا داره اون بیرون تاریک میشه.نگاهم افتاد به طنابی که رخت روش پهن می کنیم.

گفتم برات بنویسم پنجره اتاق بسته است و توی بالکن بند رختی ابی رنگ به چشم می خوره.

:)))) دنیام خیلی بزرگه.نه?????

دنیای که به یه پنجره و بند رخت ختم بشه. 


اومدم هال و پذیرایی نشستم تا چشمم به دنیای بزرگم نیفته. :)

حالا من اینجا نشستم و پنجره توی اتاق قرار داره .

 چه اهمیت داره دنیای بیرون چقدر بزرگه.

اما نه نه

 خیلی اهمیت داره, خیلی زیاد

به پنجره اتاق گیر دادم چون از کوچکی دنیام در عذابم.

من عاشق دیدن و فهمیدن و درک کردن و تجربه کردنم.

:))) خیلی جاها و ادما و افکار و عقاید هست که می تونه دنیام رو گسترش بده. و چه لذتی بالاتر از دیدن و فهمیدن و تجربه کردن

برای همین دلم می خواد تو هم به وسعت دنیات فکر کرده باشی و بدونی دنیا خیلی خیلی خیلی خیلی بزرگه.

دلم می خواد بچه هام توی دنیای به دنیا بیان که ادماش فکرشون وسیع هست. دنیاشون وسیع هست. و نگرششون به زندگی وسیع

ادمی که نگرش وسیع داره از پس مشکلات بر میاد و دنیای خودش رو به اندازه مشکلاتش محدود نمی کنه.

ادمی که دنیاش و نگرشش وسیع هست دنبال نگرش های وسیع تر از نگرش خودش هست.


 اقای همسر می بینی. می خوام وارد دنیای بزرگت بشم. و تو رو هم به دنیای کوچیک خودم راه بدم.

به دنیای کوچیک و اروم خودم راهت بدم.


می بوسمت همسری 

دوستت دارم

زیاد زیاد زیاد:****

روزمرگی های این چند وقت من :))))

دوستام توی شبکه های اجتماعی بهم مشکوک شدن.

فکر می کنند  کسی  توی زندگی ایم اومده که من توی لاین وایبر و تلگرام کم پیدا شدم :))))

منم از این طرز فکرشون به شدت راضی ام :)))

دیگه بگم براتون 

امروز یه روز خوبی رو داشتم.

کلی به خودم خوش گذروندم و هله و هوله کم خوردم :))

فکر مزخرفم اصلا نکردم.

:)

ولی بعضی اوقات افکار مزخرفی میاد توی ذهنم مثلا:

می گم نکنه من اینا رو می نویسم اینجا دیگران می خونند و می گند من غم ها و افکارم چقدر سطحی هست

یا اینکه

نکنه بگند من ساده و ..... هستم

یا این افکار یه ادم سی و خورده ساله نیست. 

:))))))

به طور مسخره ای ترس برم داشته از قضاوت کردن ادما



اه اه تبسم

باز فاز به فاز شدی. دخملی

دلم یه اغوش گرم می خواد با پنجره ای که رو به طبیعت بازه من باشم و فقط اون. :))))

به اومدنت ایمان دارم همسری

یعنی اومدم از روزمرگی هام بنویسما اگر گذاشتی اقای همسر ://///

باز جفت پا پریدی وسط افکارم. ;)

 

امروز کنار عزیزترینهای زندگیم بودم و از حضورشون لذت بردم. 

:) ممنون زندگی بابت قشنگی هات

ممنون

دوستت دارم

مثل خورشید بدرخش

سلام اقای کچل موفرفری اخمالوی خابالوی دوست داشتنی من :)))

سلام کچل من :)))

خوبی? خوش? سلامتی?

حال منم توپ توپه. همچنان داره غل می خوره غل می خوره :)))

فکر کنم همسری, من بی محتوا ترین نامه های دنیا رو برای تو می نویسم. ;)

عین بچه های دو ساله می مونم نه?????


امروز رفتم برای اقای داداش فلافل بخرم

شال قرمزم رو سرم کردم و یه کرم زدم به صورتم گفتم بی خیال رژ لب بزار همینجوری برم از در خونه بیرون.

حسابی هم حس خوشگلی می کردم :)))

بعد برای هیجان بیشترش به خودم گفتم به ایینه نگاه نکنم.گفتم برسم فست فودی توی ایینه مغازه نگاه می کنم ببینم چقدر ناز شدم :)))

داداش رو توی حیاط دیدم

می پرسه کجا میری?

می گم دارم میرم فلفل بخرم :)))

با تعجب می گه فقط برای یه فلفل داری میری بیرون???

دلم نمیاد سر کارش بزارم می گم دارم میرم برات فلافل بخرم. 

از در خونه زدم بیرون یکی از بندای کفشم باز بود. گفتم برای هیجانش بزار همینجور باز بمونه :///

یعنی هر قدمی ور می داشتم این بند کفشه توی هوا شلنگ تخته می نداخت :/

یه دختری از روبروم می اومد نگاهش یه جوری بود. 

منم گفتم شاید خیلی ناز شدم. برای همین داره اینجوری نگام می کنه :))))

رفتم رفتم رفتم. رسیدم فلافلی :)

سفارش فلافل دادم و برگشتم توی ایینه مغازه به خودم نگاه می کنم. :))))))))

دیدم شالم کج و کوله روی سرمه.

صورتم پف داشت :))

یعنی افتضاح بودا :)

هیچی دیگه حس زیبا پنداری ایم پنچر شد اساسی.

:(

:)



بله اقای همسر ما این مدلی هستیم. خودمون رو حسابی غافلگیر کردیم و بسی لذت بردیم. :)))

گرچه اخرش دچار  یه پنچری اساسی شدم :)


می بوسمت جانم عزیزم :****

شبت بخیر

دوستت دارم

شبت خوش همسری :)))

امشب یه شب عالی با دوستام داشتم.

حسابی چت کردیم.و من از افلاطون براشون گفتم. بعد فهمیدم همه نقل قول ها مال سقراط بوده نه افلاطون

الانم قاطی کردم شایدم مال افلاطون بوده نه سقراط :)))

خلاصه معجون سقراط افلاطونی به خوردشان دادیم. بیا و نپرس :)))

الان رفتم چک کردم. سقراط بود :)))

سقراط می گه عشق یعنی میل به جاودانگی انسان ها


می دونی همسری الان که دارم اینا رو می نویسم چراغ اتاق خاموشه و.من توی تاریکی تکیه دادم به دیوار و دل و روده ام داره بالا میاد. حالم خوب نیست سرم گیج میره و حالت تهوع دارم ;)))

فلسفه رو دوست دارم.عاشق شدن رو هم دوست دارم. دغدغه های سطحی ا م رو هم دوست دارم.

پنجره اتاق بسته است. سرم سنگین شده

موهام شلخته ریخته دور برم و به سایه پنکه که روی دیوار هال هست نگاه می کنم

شبت خوش همسرم

می بوسمت :***

کاش واقعا بودی

کنارم اینجا

یه سوال... شما تنهای تان رو چه جوری پر می کنید?

منظورم وقت های هست که شدید حس می کنید یه کسی باید در کنارتون باشه که نیست.

مثلا من الان بدجور نبود موفرفری عزیزم, ازارم میده

کتاب می خونم

می نویسم

خرید می کنم

و درست عین یه سیگاری که توی ترک سیگاره, دلم یه چت جانانه می خواد

به جاش میام اینجا می نویسم.

و جلوی خودم رو می گیرم

اما واقعا ذله شدم.


عزیزنم....... جانم

اولین باری که توی چت کردن یه نفر بهم گفت عزیزم.

انچنان واکنش پرخاشگرایانه ای انجام دادم که بیا و ببین.

کلی فلسفه و منطق اوردم که عزیزم و جانم رو بی جهت به ادم نمی گند.

طرف هم ایه و قسم. من به همکارم اکبر سبیلم می گم عزیزم.

اینقدر از زبون این و اون شنیدم که برام عادی شد شنیدنش

یه روزی رسید که خودمم راحت توی چت به طرفم می گفتم عزیزم. .... جانم 

گذشت و گذشت تا اینکه یکبار با اقای همکلام شدم و در جواب یه سوالش ناخوداگاه گفتم جانم بفرمایید.

اتیش گرفت تمام وجودم یکدفعه

این من بودم که به یک مرد غریبه گفتم جانم.

ذهن من, روح من داشت تغییر می کرد.

من دیگه من نبودم.

داشتم می شدم یه ادم دیگه

تمام حواسم این بود موقع مکالمه با فلان مرد جانم و عزیزم رو چاشنی کلامم نکنم.



سلام تبسمی :)))

سلام تبسمی :)

این چند وقته حسابی خسته شدی. داری عین مادر بزرگای غرغرو می شی :)))

یکم زندگی رو مزه مزه کن و ازش لذت ببر.

کیف کن از زندگیت اینقدر نق نزن به جوون زندگی :))))

تبسم بخند دختر

خستگی عصبیت کرده درست

اما فقط خستگیه , همینننننن و بسسسسس

دلم مسافرت می خواد از اون مسافرتا که با مترو تنهایی بلند می شدم. و می رفتم درکه

اخ درکه :))))))

هر کی هم توی دل کوه ما رو تنها می دید فاز نصیحت بر می داشت چرا تنها اومدی :)))))

اما کیف داره کوه رفتن.

وای

نگو

:)))))))))))

هدیه دوست :)))

دیشب با دوستم چت می کردم.

یه دوست خوب و عالی

گفت من دچار نوعی عشق افلاطونی شدم و متن زیر رو  برام گذاشت و گفت این نوشته دقیقا توصیف حال منه :)))

گفت جای بزارمش که همیشه ببینمش.

منم اومدم گذاشتمش  گوشه ای از وبلاگم.

:))) متنش خیلی به دلم نشست.

خیلیییییییی

 مخصوصا این تیکه اش که می گه:

بدون اینکه او را قبلا دیده باشی و بدانی کیست



............................... ..................

ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﺮﮐﺲ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﮑﻦ ،
ﺻﺒﺮ ﮐﻦ ،ﺻﺒﺮ کن،ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ﺳﺎﻝ ﺻﺒﺮ ﮐﻦ ،
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺻﺒﺮ ﮐﻦ ﺗﺎ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﺑﯽ ﮐﻪ ﺭﻧﺞ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺑﺨﻮﺍﻧد ،
تا تو را ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻧﮓ ﻭ ﺻﻮﺭﺕ ﻭ ﺑﺪﻧﺖ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ
ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺎﺹ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﻣﻌﺮﻓﺘﺖ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻭﺑﺪﺍﻧﺪﺳﺎﻟﻬﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﻭ ﺑﻮﺩﯼ
،ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻗﺒﻼ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﺎﺷﯽﻭ ﺑﺪﺍﻧﯽ ﮐﯿﺴﺖ ﻭ ﺍﺯ ﭼﻪ ﺳﻮﯾﯽ ﺁﻣﺪﻩ .
ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﮕﻮ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻟﺘﻨﮕﺶ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﺟﺎﯾﺶ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩﻩ

 


ممنون مهرم بابت هدیه قشنگت

دوستت دارم :****

سلام همسری جان :***..... بیا حرف بزنیم

سلام همسری

خوبی?

خوشی?

همسری دلم یه رنگین کمون توجه از سمت تو می خواد.

من باشم با یه شال سبز روی سرم و تو باشی با نگاهی که خیره به منه

من باشم و یه لبخند  ر وی لبم

تو باشی و یه دنیا ذوق اینکه این دختر خوشگل که زیبا می خنده همسر منه :)))

یعنی میشه یه روز بیاد کسی ازم نخواد ادم دیگه ای باشم.

می خوام خودم باشم خود خودم

تبسم باشم

تبسم تبسم تبسم

و از خندیدن نترسم 

یعنی میشه کنار تو, من خودم باشم.

سی و خورده سال هست که من خودم نبودم. و هر وقت خواستم خودم باشم گفتند نباش

زن نباش

تبسم نباش

لبخند نباش

نباش

نباش

کاش بیای کنارم و ازم نخوای کس دیگه ای باشم.

من واقعی رو ببینی

تبسم رو ببینی

و دوستم داشته باشی و عاشقم بشی

من به کمتر از عاشق شدن جفتمون رضایت نمیدم.

باید بخوایم, باید بخوامت

هیچوقت هیچکس رو اینقدر عاشقانه دوست نداشتم.

انگار حست می کنم.

انگار همینجایی

کنارم

و زل زدی و نگاهم می کنی عین مجنونی که به لیلی اش نگاه می کنه

:)) دوستت دارم. دوستتم داشته باش و کنارم حضور داشته باش :***



چار دیواری

سلام همسری

اومدم بگم دلم برات تنگ شده.

هر وقت فکر می کنم ممکنه هیچوقت نیای با خودم می گم

برم برم برم

و خودم رو می بینم که در حال دور شدن از خونه ای هستم که در اون زندگی می کنم.

اگر تو نیای. من نمی تونم یک جای به اسم خونه زندگی کنم. ترجیح میدم اب روان باشم و در جریان تا اینکه راکد گوشه خونه بمونم

خونه با وجود تو معنای خونه داره و گرنه یه چار دیواری هست برای زندگی کردن.

وجود بی قرارم فقط با اومدن تو اروم می گیره .

اگر نیای بارم رو.می بندم و میرم تا وجود نا ارومم در این رفتن مداوم کمی اروم بگیره.

اگر نیای من میرم. نمی تونم بمونم

توان موندن ندارم.

توانش رو ندارم

ندارم 

ندارم